2014/09/08, 06:40 PM
ماکولا عنوان بیماری شبکیه چشم است که با افزایش سن بروز پیدا می کند. در بیماری ماکولا لکه زرد داخل چشم تخریب می شود. ماکولا یا لکه زرد همان قسمت حساس به نور شبکیه است که مسوولیت دید مستقیم و واضح را به عهده دارد و برای کارهای دقیق مثل خواندن و رانندگی منجر به دید بهتر می شود. دیواره چشم دارای سه لایه است که لایه داخلی شبکیه چشم بسیار حساس است. یک نقطه حدود ۵۰۰ میکرون در وسط شبکیه قرار دارد که میزان دقیق دید انسان را تعیین می کند.
در بیماری ماکولا، پرده شبکیه در این نقطه حساس، نازک می شود و رنگ آن تغییر می کند. در مراحل پیشرفته تر حتی یک کلاف از عروق خونی غیرعادی زیر ماکولا ایجاد و باعث خونریزی و کاهش بینایی می شود و قدرت خواندن، نوشتن و رانندگی را از انسان می گیرد.
ماکولا در افراد بالای ۶۵ سال شایع تر است و در بیشتر موارد، این بیماری با افزایش سن تشدید می شود. در جوامع مختلف و در گروه سنی بالا ۶۵ سال شایع ترین علت کاهش بینایی، بیماری ماکولاست که یکی از عوامل آن می تواند ارثی باشد.
عوامل اکتسابی نیز در ایجاد این بیماری تاثیرگذار است. سیگار کشیدن، این بیماری را وخیم تر می کند و سبب بروز زودتر آن می شود و علاوه بر این، بیماری فشار خون و بالابودن چربی و نداشتن فعالیت بدنی نیز بیماری را تشدید می کند.
در بیماری ماکولا، پرده شبکیه در این نقطه حساس، نازک می شود و رنگ آن تغییر می کند. در مراحل پیشرفته تر حتی یک کلاف از عروق خونی غیرعادی زیر ماکولا ایجاد و باعث خونریزی و کاهش بینایی می شود و قدرت خواندن، نوشتن و رانندگی را از انسان می گیرد.
ماکولا در افراد بالای ۶۵ سال شایع تر است و در بیشتر موارد، این بیماری با افزایش سن تشدید می شود. در جوامع مختلف و در گروه سنی بالا ۶۵ سال شایع ترین علت کاهش بینایی، بیماری ماکولاست که یکی از عوامل آن می تواند ارثی باشد.
عوامل اکتسابی نیز در ایجاد این بیماری تاثیرگذار است. سیگار کشیدن، این بیماری را وخیم تر می کند و سبب بروز زودتر آن می شود و علاوه بر این، بیماری فشار خون و بالابودن چربی و نداشتن فعالیت بدنی نیز بیماری را تشدید می کند.
صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است!
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم