باید بدانیم که تنها خودمان این احساس را نداریم و هرکسی که به نوعی مشکلات سختی را گذرانده که فقط اقلیت چنین مشکلاتی را داشته اند و در میان کسانی که فارغ از ان هستند زندگی می کندبا ان درگیر است حتی پروفسور هاوکینگ که نماد مقاوت در برابر ام اس است و بالای 60 سال سن دارد و چند فرزند دارد نیز ادم عصبی و حساسی است
پس در این احساس تنها نیستیم و خود را نباید سرزنش کنیم بلکه باید چند موضوع را بدانیم.
لبته مشاوران که درک واقع از طرف مشاورشونده دارن چون اکثر روانپزشکان یه چیزی را در ذهن گرفته و ادمی را به ان سو سوق می دهند که ادم نیز باور کرده و به دارو پناه می برد درحالی که آچار دست خودمان و آفریده ی خالق یعنی ذهن است
[size=medium] من داروها ی ارامبخش زیادی را مصرف کرده م و اثری ان چنانی در من نداشتند سیتالوپرام، الپرازولام، زولفت،...همه ی اینها هورمن های سرتونین و دوپامین را دستخوش تغییرات می کننداز دیدگاه من داروی عصبی محض اثر چندانی نداردولی به انگیزش مغز برای ساختن این هورمون ها به تنهایی معتقد هستم مثلا قرص آسنترا یا سرترالین برای جلوگیری از گریه به کار می رود ولی تاثیری در من نداشت"
یا
وقتی مادری(که مظهر عشقاست) در تلویزیون می گوید بعد 13 سال از کودک معلولم خسته شدم ادم باید بهش حق داد نباید فقط از دید خودمان به مسله نگاه کرد بلکه باید از جوانب دیگر هم مسله را دید
اما در این بین افرادی هستند که فردی را که نمی شناخته پرستاری اش را برعهده گرفته و تا پایان عمر ازش مواظبت کرده اند
این ظرفیت افراد است که تفاوت دارد ما باید خودمان را برای هر گونه عکس العملی از دیگران اماده کنیم(وقتی دید عوض شود به دیگران حق داده شود انتظاراتمان پایین می اید و کمتر تحت تاثیر رفتار دیگران قرار می گیریم) از خوب گرفته تا خیلی بد و
هم چنین پذیرفتن مشکلمان و فرار نکردن از ان نیز مفید است
به قول شازده کوچلو مسله اهلی کردن و اهلی شدن است گاهی برخی برای ما خاص می شوند
مثلا دکتر معالجمان ولی باید دقت کنیم که ما برا دکتر خاص نیستیم چون دکتر
صدها نفر مثل ما را می بیند و ما او را اهلی نمی کنیم این او است که برا ما کار
انجام داده و ما را اهلی کرده اگر اتفاقی برادکتر بیفتد ما تا عمر داریم از او یاد می کنیم پس ممکن است دکتر تحویلمان نگیرد اتهام تمارض بزند بد اخلاقی کند اما ما باید ناراحت نشویم چون ما اهلی شده ی او هستیم
حتما کتاب بخوانید مثل کتاب وصیت نامه چاپلین به دخترش یا ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد .
پس در این احساس تنها نیستیم و خود را نباید سرزنش کنیم بلکه باید چند موضوع را بدانیم.
لبته مشاوران که درک واقع از طرف مشاورشونده دارن چون اکثر روانپزشکان یه چیزی را در ذهن گرفته و ادمی را به ان سو سوق می دهند که ادم نیز باور کرده و به دارو پناه می برد درحالی که آچار دست خودمان و آفریده ی خالق یعنی ذهن است
[size=medium] من داروها ی ارامبخش زیادی را مصرف کرده م و اثری ان چنانی در من نداشتند سیتالوپرام، الپرازولام، زولفت،...همه ی اینها هورمن های سرتونین و دوپامین را دستخوش تغییرات می کننداز دیدگاه من داروی عصبی محض اثر چندانی نداردولی به انگیزش مغز برای ساختن این هورمون ها به تنهایی معتقد هستم مثلا قرص آسنترا یا سرترالین برای جلوگیری از گریه به کار می رود ولی تاثیری در من نداشت"
یا
وقتی مادری(که مظهر عشقاست) در تلویزیون می گوید بعد 13 سال از کودک معلولم خسته شدم ادم باید بهش حق داد نباید فقط از دید خودمان به مسله نگاه کرد بلکه باید از جوانب دیگر هم مسله را دید
اما در این بین افرادی هستند که فردی را که نمی شناخته پرستاری اش را برعهده گرفته و تا پایان عمر ازش مواظبت کرده اند
این ظرفیت افراد است که تفاوت دارد ما باید خودمان را برای هر گونه عکس العملی از دیگران اماده کنیم(وقتی دید عوض شود به دیگران حق داده شود انتظاراتمان پایین می اید و کمتر تحت تاثیر رفتار دیگران قرار می گیریم) از خوب گرفته تا خیلی بد و
هم چنین پذیرفتن مشکلمان و فرار نکردن از ان نیز مفید است
به قول شازده کوچلو مسله اهلی کردن و اهلی شدن است گاهی برخی برای ما خاص می شوند
مثلا دکتر معالجمان ولی باید دقت کنیم که ما برا دکتر خاص نیستیم چون دکتر
صدها نفر مثل ما را می بیند و ما او را اهلی نمی کنیم این او است که برا ما کار
انجام داده و ما را اهلی کرده اگر اتفاقی برادکتر بیفتد ما تا عمر داریم از او یاد می کنیم پس ممکن است دکتر تحویلمان نگیرد اتهام تمارض بزند بد اخلاقی کند اما ما باید ناراحت نشویم چون ما اهلی شده ی او هستیم
حتما کتاب بخوانید مثل کتاب وصیت نامه چاپلین به دخترش یا ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد .