2010/11/06, 11:08 AM
راست میگین کمک خودمون به خودمونه
ولی من و شرایطم
تنهای تنهام توی یه شهریکه اولین دختر مجرد ام اسی بودم وقتی میخواستم بتافرون بزنم دستگاه نبود کسی یادم نداد تا مدتها امپول رو بیرون از یخچال تو اتاقم میذاشتم صورتم پر از جوش شده بود همه میگفتن چته و من و پنهان کاری
بعدشم بخاطر تحریم بتافرون اوونکس و باز پنهان کاری و تزریق به خودم و تنهای تنها خواهری نداشتم درد دل کنم مادری و پدری دلسوز که نمیشد بهشون حرفی بزنی ناراحت میشن
ارشد قبول شدم بخاطر فرستادن دارو و راه دور نشد برم کار نیست خیلی خیلی تلاش کردم نشد ازدواج نمیکنم بهش فکر نمیکنم چون ریسکه با اینکه کسی از بیماریم خبر نداره ولی نمیخوام ازدواج کنم رازم فاش شه و استرس بهم وارد شه که االن اونا میفهن کسی میفهمه
از دوستام فاصله گرفتم و هر کی رفت پی زندگیش
توی خونم حال هیچیو ندارم شوخم میخندم ولی ته قلبم خستم خیلی خسته
ولی من و شرایطم
تنهای تنهام توی یه شهریکه اولین دختر مجرد ام اسی بودم وقتی میخواستم بتافرون بزنم دستگاه نبود کسی یادم نداد تا مدتها امپول رو بیرون از یخچال تو اتاقم میذاشتم صورتم پر از جوش شده بود همه میگفتن چته و من و پنهان کاری
بعدشم بخاطر تحریم بتافرون اوونکس و باز پنهان کاری و تزریق به خودم و تنهای تنها خواهری نداشتم درد دل کنم مادری و پدری دلسوز که نمیشد بهشون حرفی بزنی ناراحت میشن
ارشد قبول شدم بخاطر فرستادن دارو و راه دور نشد برم کار نیست خیلی خیلی تلاش کردم نشد ازدواج نمیکنم بهش فکر نمیکنم چون ریسکه با اینکه کسی از بیماریم خبر نداره ولی نمیخوام ازدواج کنم رازم فاش شه و استرس بهم وارد شه که االن اونا میفهن کسی میفهمه
از دوستام فاصله گرفتم و هر کی رفت پی زندگیش
توی خونم حال هیچیو ندارم شوخم میخندم ولی ته قلبم خستم خیلی خسته