2014/05/10, 08:23 PM
18 سالم بود، آخرای اسفند، نزدیکای عید و البته نزدیکای کنکور!
اصلا حال و حوصله ی درس خوندن و هیچ کار دیگه ای رو نداشتم.
یه هفته بود دست و پام گز گز میکرد، مامانم میگفت از بس هیچی نمیخوری ضعیف شدی!!!
تا این که یه رو صبح دیدم همه چیو 2تا میبینم!!! ما هم بی خبر از همه جا زرت و زرت میرفتیم "متخصص" چشم. اونام که بی خبرتر از ما میگفتن هی درس خوندی چشمت اینطوری شده!!!
چهارمین "متخصص!" گفت 6 ماه دیگه اگه خوب نشدی باید جراحی بشی!!!!
اینو که گفت همونجا گریه ام گرفت! استرس کنکور یه طرف این مشکلی که انگار حالا حالاها خوب نمیشه هم یه طرف...
خدایا من سرمو کجا باید میکوبیدم؟؟؟ آخه پزشک عزیز، تخصصت تو حلقم، اگه نمیفهمی چیه، چرا الکی یه آدم مریضو اینطوری سکته میدی؟
هیچی دیگه بعد یه هفته بالاخره یکیشون گفت باید برم مغز و اعصاب، اینو که گفت کلی خیالم راحت شد. آخه نمیدونید من چقد استرس داشتم فک میکردم یه بیماری ناشناخته ای دارم! که هیچ وقتم نمیخواد خوب بشه انگار...!
هیچی دیگه سال داشت تموم میشد که رفتم بیمارستان و اردیبهشت سال بعدش خوب شدم و آخرشم کنکورمو افتضاح دادم. آخرم موند واسه سال بعدش و من هم شدم پشت کنکوری...
خدا رو شکر الان دیگه همه چی آرومه و منم چقد خوشحالم
ولی هروقت یاد اون موقعا میفتم، بی دلیل خنده ام میگیره...
اصلا حال و حوصله ی درس خوندن و هیچ کار دیگه ای رو نداشتم.
یه هفته بود دست و پام گز گز میکرد، مامانم میگفت از بس هیچی نمیخوری ضعیف شدی!!!
تا این که یه رو صبح دیدم همه چیو 2تا میبینم!!! ما هم بی خبر از همه جا زرت و زرت میرفتیم "متخصص" چشم. اونام که بی خبرتر از ما میگفتن هی درس خوندی چشمت اینطوری شده!!!

چهارمین "متخصص!" گفت 6 ماه دیگه اگه خوب نشدی باید جراحی بشی!!!!

خدایا من سرمو کجا باید میکوبیدم؟؟؟ آخه پزشک عزیز، تخصصت تو حلقم، اگه نمیفهمی چیه، چرا الکی یه آدم مریضو اینطوری سکته میدی؟
هیچی دیگه بعد یه هفته بالاخره یکیشون گفت باید برم مغز و اعصاب، اینو که گفت کلی خیالم راحت شد. آخه نمیدونید من چقد استرس داشتم فک میکردم یه بیماری ناشناخته ای دارم! که هیچ وقتم نمیخواد خوب بشه انگار...!
هیچی دیگه سال داشت تموم میشد که رفتم بیمارستان و اردیبهشت سال بعدش خوب شدم و آخرشم کنکورمو افتضاح دادم. آخرم موند واسه سال بعدش و من هم شدم پشت کنکوری...

خدا رو شکر الان دیگه همه چی آرومه و منم چقد خوشحالم

از آینه بپرس نام نجات دهنده ات را...