2014/05/10, 04:33 PM
آرامش دستیافتنی است!
میگویند خانمها دو برابر مردان افسرده میشوند. دلیلش هم این است که خانمها وقتی با اتفاق ناراحتکنندهای مواجه میشوند، آن رویداد را درون ذهن خود برای مدت طولانی نگه میدارند و از زوایای مختلف با خاطره آن، کلنجار میروند و خاطرات تلخ دیگری را نیز به آن پیوند میزنند؛ یعنی اصطلاحا آن را «نبش قبر» میکنند؛ این در حالی است که مردان برعکس زنان، در زمان برخورد با اتفاق ناراحتکننده دنبال چیزی برای پرتکردن حواس خود میگردند. برای همین است که وقتی خانمها درمورد مسائل ناراحتکننده برای مردها درددل میکنند، آقایان با از این شاخه به آن شاخه پریدن، سعی میکنند از شنیدن قصههایی که خانمها برای ربطدادن اتفاقات ناخوش با خاطرات ناخوشایند قبلی میسازند، فرار کنند و نتیجه این میشود که خانمها، یعنی همان موجوداتی که نقش اصلی را در تربیت کودکان و فرزندان به عهده دارند، در مدیریت افسردگی خود ناکارآمد و ضعیف شوند و بخش زیادی از شبانهروز خود را در حالتهای ناخوش روانی به سر برند.
من نمیگویم که روش غالب آقایان برای مواجهه با رویدادهای ناخوشایند، یعنی همان دورکردن ذهن خود از مسئله و پریدن از روی مشکل، روش درستی است؛ بههرحال تا وقتی بهصورت عقلانی و منطقی با مشکلات زندگی مواجه نشویم و برای آنها راهحل پیدا نکنیم، آنها همچنان سر جای خود باقی میمانند و اتفاقا بهمرورزمان بهخاطر تلنبارشدن روی هم، بیدلیل کولهپشتی زندگی را هم سنگینتر میکنند؛ اما نکته اینجاست که انسان، چه مرد و چه زن، هرگز نباید خود را در مسیر افسردگی قرار دهد.
درست شبیه باغبانی که با حرکت خورشید، گیاهی را که نیاز به نور دارد، هرازگاهی از سایه به آفتاب میکشاند، انسان نیز باید دائما گلدان روان خود را از تاریکی و سایه ناراحتی و خمودی بهسوی روشنایی و آفتاب شادی و سرحالی بکشاند. آرامش، همیشه دستیافتنی است؛ به شرط اینکه انسان خودش دست به کار شود و اجازه ندهد هر خاطره سیاه و هر اتفاق ناگواری بر گُل وجودش سایه بیفکند و روانش را مکدر کند.
آرامش، در نزدیکی ماست اگر دستمان را دراز کنیم و خود را بهسوی آن بکشانیم.
سهیلا ثقفی (مجله موفقیت)
میگویند خانمها دو برابر مردان افسرده میشوند. دلیلش هم این است که خانمها وقتی با اتفاق ناراحتکنندهای مواجه میشوند، آن رویداد را درون ذهن خود برای مدت طولانی نگه میدارند و از زوایای مختلف با خاطره آن، کلنجار میروند و خاطرات تلخ دیگری را نیز به آن پیوند میزنند؛ یعنی اصطلاحا آن را «نبش قبر» میکنند؛ این در حالی است که مردان برعکس زنان، در زمان برخورد با اتفاق ناراحتکننده دنبال چیزی برای پرتکردن حواس خود میگردند. برای همین است که وقتی خانمها درمورد مسائل ناراحتکننده برای مردها درددل میکنند، آقایان با از این شاخه به آن شاخه پریدن، سعی میکنند از شنیدن قصههایی که خانمها برای ربطدادن اتفاقات ناخوش با خاطرات ناخوشایند قبلی میسازند، فرار کنند و نتیجه این میشود که خانمها، یعنی همان موجوداتی که نقش اصلی را در تربیت کودکان و فرزندان به عهده دارند، در مدیریت افسردگی خود ناکارآمد و ضعیف شوند و بخش زیادی از شبانهروز خود را در حالتهای ناخوش روانی به سر برند.
من نمیگویم که روش غالب آقایان برای مواجهه با رویدادهای ناخوشایند، یعنی همان دورکردن ذهن خود از مسئله و پریدن از روی مشکل، روش درستی است؛ بههرحال تا وقتی بهصورت عقلانی و منطقی با مشکلات زندگی مواجه نشویم و برای آنها راهحل پیدا نکنیم، آنها همچنان سر جای خود باقی میمانند و اتفاقا بهمرورزمان بهخاطر تلنبارشدن روی هم، بیدلیل کولهپشتی زندگی را هم سنگینتر میکنند؛ اما نکته اینجاست که انسان، چه مرد و چه زن، هرگز نباید خود را در مسیر افسردگی قرار دهد.
درست شبیه باغبانی که با حرکت خورشید، گیاهی را که نیاز به نور دارد، هرازگاهی از سایه به آفتاب میکشاند، انسان نیز باید دائما گلدان روان خود را از تاریکی و سایه ناراحتی و خمودی بهسوی روشنایی و آفتاب شادی و سرحالی بکشاند. آرامش، همیشه دستیافتنی است؛ به شرط اینکه انسان خودش دست به کار شود و اجازه ندهد هر خاطره سیاه و هر اتفاق ناگواری بر گُل وجودش سایه بیفکند و روانش را مکدر کند.
آرامش، در نزدیکی ماست اگر دستمان را دراز کنیم و خود را بهسوی آن بکشانیم.
سهیلا ثقفی (مجله موفقیت)
خدا مرا مورد لطفش قرارداده...