2014/04/30, 08:20 PM
دکتر بهم گفت با همسرم باهم رفته بودیم و قتی شنیدیم اونقدر گریه کردیم. از تو مطب با چشم گریون اومدیم بیرون و تا کجاها پیاده رفتیم و گریه کردیم ولی الآن تقریبا عادی شده البته برای من نه ولی برای همسرم. نمی دونم چرا قسمت ما اینجور بود.
کسی را دارم ..
که انقدر برایم کسی هست که
نگاهم دنبال کسی نیست
این را هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگر
کسی به چشمانم نمی آید " هرگز "
که انقدر برایم کسی هست که
نگاهم دنبال کسی نیست
این را هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگر
کسی به چشمانم نمی آید " هرگز "