2010/10/16, 02:32 PM
(2010/10/16, 02:26 PM)earth نوشته است: ولي مريم خيلي نامردي من فقط براي اينكه شما خانما جرات كنيد سوار بشيد نزديك بود خودم رو به كشتن بدم صداي قلبم رو خودم مي شنيدم وقتي سوار شدم. اين سينا خبر نداره اگه من همچين شجاعتي شايدم يه چيز ديگه رو به خرج نمي دادم عمرا" شجاعترين و نترس ترين دختر دنيا بتونه عين پرنسس ها سوار اون تاب رابين هود بشه. نه تارزان ولي رابين هود بهتر بود.
وای دیگه گنجایش خندیدن ندارم به خدا
سعیده من نمی خواستم بگم ولی خودت گفتی
هنوز صدات تو گوشمه که می گفتی : نمی خوام نمـــــــــــــــــی خوام
نگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه دارید نگه دارید
سعیده من نمی ترسیدم که
به خدا فقط خجالت می کشیدم
گفتم یه خانوم محترمی مثل تو اول شروع کنه بعد من سوار بشم
ولی حیف شد که اون خانوم محترم تو بودی
آخه کلی خندیدیم
سعیده هنوز من موندم که تو برای چی اونقدر جیغ می زدی.
چی داشت مگه
من هم خیلی پیچ و تاب خوردم
مگه ندیدی لیدره می گفت خیلی داری پیچ می خوری
اصلا پیچ تو پیچی بودا
خدا یا کیفیت رو فدای کمیت نکن. کمتر خلق کن ولی آدم خلق کن!