2014/03/22, 11:29 AM
(2013/04/30, 12:31 PM)kamal نوشته است: شخصا مدتهاست كه ام اس گيجم كرده است. بله قبول دارم كه ام اس ادمهاي خاص و اغلب احساسي كه تحمل ديدن زندگي هاي سگي را ندارند، دچار مي كند. اما معناي ام اس جداي از اين احساسات كه فقط خود ام اسي ها مي فهمند، براي من به وجود امدن فاصله با ديگران در اطرافم بوده است. اگر دقت كرده باشيد ام اسي ها مدام دوست دارند از خودشان و بيماريشان و تنهاييشان صحبت كنند اما ديگران درك نمي كنند، يا سرزنشت مي كنند و يا به ضعيف بودن متهم مي شوي و يا شكست عشقيشان را هم طراز رنج تو مي كنند كه يك وقتي كم نياورده باشند. من معناي ام اس را پرسيدم كه مشخص تر درباره ان صحبت كنيم؟ من شخصا با اين جمله كه " خسته ام از اين زندگي..." احساس نزديكي مي كنم.بيشتر ما جسما مشكلي نداريم اما شايد روحمان از دست آنچه جامعه به ما تحميل مي كند، در عذاب باشد. البته كه اميدواريم اما زمان مي گذرد و راستش را بخواهيد من گاهي حسرت سالم بودن را مي خورم. مرا به خاطر رك گوييم ببخشيد. نظر شما چيست؟ام اس رو خودمون بزرگش کردیم چرا باید موجب سرزنش بشیم؟! ام اس برای ما جز استفاده به موقع آمپول و کمی خستگی هیچ دردسری نداشته، پس اجازه ندیم غیر از خستگی جسمی روحمون رو هم خسته کنه، ام اس برای من فقط به معنی امتحان استقامت خودم و خانوادم بود.
زندگی باوری میخواهد از جنس امید