2014/03/14, 11:03 AM
بچه ها ازدواج يه معقوليه كه ديرو زود داره ولي پيش مياد
برا من موقعيتايي پيش اومده كه بگم فقط ميخنديد
يكيش يكي از همكارام بود كه شماره ي خونمونو داشت خودش خود سر بدون هماهگي زنگ زد خونه برا صحبت
ناگفته نمونه من اون موقع بيمارستان بستري بودم برا پلاسما فرز شدنم بماند ..
ميخواست اول با بابا حضوري بله رو بگيره بعد با خانواده تشريف بيارن
روزي كه با بابا حرف ميزد بابا بهش گفت من نگران آينده سالومه هستم دست هركسي نميدمش
اونم نه گذاشت نه برداشت به بابا گفت من خودم خوبش ميكنم برا خرج داروهاشم همه جوره هستم
اگه كم اوردم بخاطر سالومه جفت كليه هامو ميفروشم
نبوديد كه مامان برام تعريف ميكرد خواهرام تو اتاق تركيده بودن از خنده
روز بعدش با بابا اومدن ملاقاتم وقتي اومد منو تو بيمارستان و اون قيافه كه شالدون تو گردنم بود ديد دگرگون شد
روز بد زنگ زد گفت خانوادش مخالفن ..بابا گفت از قصد اوردمش ببينتت كه همه جوره قبولت كنه
از بابا واقعا ممنونم
الانم اصلا ناراحت اين نيستم بخاطر مريضيم كسي نياد چون به خودم اعتماد دارم كه احتياج به دلسوزي يا هرچي ديگه ندارم
الانم خودممو خودم راحت بدون هيچ استرس ..مسوليت ..حرف و حديث
برا من موقعيتايي پيش اومده كه بگم فقط ميخنديد
يكيش يكي از همكارام بود كه شماره ي خونمونو داشت خودش خود سر بدون هماهگي زنگ زد خونه برا صحبت
ناگفته نمونه من اون موقع بيمارستان بستري بودم برا پلاسما فرز شدنم بماند ..
ميخواست اول با بابا حضوري بله رو بگيره بعد با خانواده تشريف بيارن
روزي كه با بابا حرف ميزد بابا بهش گفت من نگران آينده سالومه هستم دست هركسي نميدمش
اونم نه گذاشت نه برداشت به بابا گفت من خودم خوبش ميكنم برا خرج داروهاشم همه جوره هستم
اگه كم اوردم بخاطر سالومه جفت كليه هامو ميفروشم
نبوديد كه مامان برام تعريف ميكرد خواهرام تو اتاق تركيده بودن از خنده
روز بعدش با بابا اومدن ملاقاتم وقتي اومد منو تو بيمارستان و اون قيافه كه شالدون تو گردنم بود ديد دگرگون شد
روز بد زنگ زد گفت خانوادش مخالفن ..بابا گفت از قصد اوردمش ببينتت كه همه جوره قبولت كنه
از بابا واقعا ممنونم
الانم اصلا ناراحت اين نيستم بخاطر مريضيم كسي نياد چون به خودم اعتماد دارم كه احتياج به دلسوزي يا هرچي ديگه ندارم
الانم خودممو خودم راحت بدون هيچ استرس ..مسوليت ..حرف و حديث
میبینی مادر..؟
دیگر سیگار هم غم هایم را تسکین نمیدهد ...
سلطان غم بگو مسکنت چیست ..؟
فرزندت از پای درآمده ...
دیگر سیگار هم غم هایم را تسکین نمیدهد ...
سلطان غم بگو مسکنت چیست ..؟
فرزندت از پای درآمده ...