2010/09/29, 01:35 PM
هر جا سخن از تجربه هست، من هستم
من که به خاطر عدم تعادل خیلی زمین خوردم. تا اونجا که خودم میتونستم از زمین بلند بشم مشکلی نداشتم و اهمیتی نمیدادم. کلی زخمی میشدم. یه وقتها که تحملم تموم میشد گریه میکردم و بعدش میگفتم چون دردم اومد گریه کردم.
خوب من پیش از این بارها گفتم که چکارها کردم که خوب شدم. الان هیچ حالتی از بیماری ام اس (که همشون را تجربه کردم) را ندارم حتی سرگیجه و عدم تعادل..
آرزومندم مشکل همه دوستان به هر شکلی که خودشون صلاح میدونند به زودی حل بشه.
من که به خاطر عدم تعادل خیلی زمین خوردم. تا اونجا که خودم میتونستم از زمین بلند بشم مشکلی نداشتم و اهمیتی نمیدادم. کلی زخمی میشدم. یه وقتها که تحملم تموم میشد گریه میکردم و بعدش میگفتم چون دردم اومد گریه کردم.
خوب من پیش از این بارها گفتم که چکارها کردم که خوب شدم. الان هیچ حالتی از بیماری ام اس (که همشون را تجربه کردم) را ندارم حتی سرگیجه و عدم تعادل..
آرزومندم مشکل همه دوستان به هر شکلی که خودشون صلاح میدونند به زودی حل بشه.
من هم ام اس داشتم.