[chipchip]

هی من هرچی هیچی نمیخوام بگم هی هرچی هی یه چی میگن

آقا نمیخواستم بگم ولی حالا که بحث بحثه شفاف سازیه بذار همگان بدونن

آقا موقع تقسیم اتاقا خو نمیشد که با خانوما هم اتاق شیم (پیگرد قانونی داشت) حتی ما تو اتاق هیچ کدوم تکرار میکنم هیــــــــچ کدوم از خانوما نرفتیم (اینم پیگرد قانونی داشت) حتی مثلن از اتاق دوتا از خانوما یهو یه آقاها زنگ نزد سفارش قهوه و چایی بده (آخه اینم پیگرد قانونی داشت) خلاصه که ما کلن تو این سفر به قانون احترام گذاشتیم

حالا منظور
داشتم میگفتم که با خانوما نمیشد هم اتاق شیم. میموند آقاها.
این کج اسم هر آقاهایی رو که میخوند من تو دلم میگفتم ای خدا بگه من باهاش هم اتاق شم ، جان من یه جوری نشه من بیوفتم با کج . هی تو دلم گوسفند نذر میکردم که با یکی از آقا ها هم اتاق شم هی کج اسم یکی دیگه رو میخوند (آخراش دیگه گوسفند جواب نمیداد رفتم تو کار شتر)
آقا خلاصه اسم همه رو خوند موند فقط من . بعد مثلن که نمیدونسته فقط من موند گفت:
اِ اِ اِ اِ اِ اِ اِ اِ آقا سجاد تو رو نخوندم منم که تازه دیده بودمش، از طرفی منم خجـــــــــــــــــالتی باحیــــــــــــــــآ روم نمیشد بگم نمیخوام باتو بیام زیر یه سقف
آقا خلاصه با هر ترفندی که میتونست خودشو کرد تو پاچه ما

ولی سفر بعدی کورخوندی با رارنده میرم زیر یه سقف ولی با تو نح ایندفه رو کورخوندی