2013/12/27, 03:56 AM
بچه ها بریم بخوابیم
ساعت 8 صبح باید میدون آزادی باشیم
یک ماه پیش همچین شبی رو به یاد بیاریم
میهن میگفت بچه ها پایه این همین امشب بریم؟ من هم جواب نوشتم یه چنتا از لباسام خیسه و گذاشتم روی شوفاژ. خشک بشن منم پایه م همین امشب بریم سفر. یادش خوش
طرفای 7 ونیم رسیدم آزادی
من و داداشم و دختر کوشووولووووش
گوشه ای پارک کردیم. هوا سرد بود. توی ماشین منتظر نشستم بچه ها جمع شن بعد برم. از دور دیدم یه خانم کنار محل مورد نظرمون وایساده. دقایقی بعد پیاده شدم گفتم برم ببینم کدوم یک از بچه هاس
رفتم جلو و سلام کردم. تا دیدمشون شناختم. از فیس بووووق عکسشون رو دیده بودم. سلام کردم و گفتم مه سا هستین شما. گفتن بله و شما کی هستین؟ گفتم خب کی میتونم باشم؟ نگام کرد و ایشون هم گفت از فیس بوووق عکستون رو دیدم قبلا، حدیث هستی
هنوز کسی نیومده بود
گفتم هوا سرده بیا بریم توی ماشین ما تا بچه ها بیان
دقایقی نشستیم و دیدیم کم کم بچه ها دارن میان
سپس پیاده شدیم و به جمع پیوستیم
دلم میخواد بتونم سفرهای بعدی رو هم باهاتون بیام
بودنه ام اس سنتر و اعضاش خیلی در زندگیه من تاثیر مثبت داشته
مرسی که هستین
ببخشید. دعوام نکنین
دلم میخواست در همچین شبی تاپیکو بیارم بالا.gif "Smile (16)")
ساعت 8 صبح باید میدون آزادی باشیم
یک ماه پیش همچین شبی رو به یاد بیاریم
میهن میگفت بچه ها پایه این همین امشب بریم؟ من هم جواب نوشتم یه چنتا از لباسام خیسه و گذاشتم روی شوفاژ. خشک بشن منم پایه م همین امشب بریم سفر. یادش خوش
طرفای 7 ونیم رسیدم آزادی
من و داداشم و دختر کوشووولووووش
گوشه ای پارک کردیم. هوا سرد بود. توی ماشین منتظر نشستم بچه ها جمع شن بعد برم. از دور دیدم یه خانم کنار محل مورد نظرمون وایساده. دقایقی بعد پیاده شدم گفتم برم ببینم کدوم یک از بچه هاس
رفتم جلو و سلام کردم. تا دیدمشون شناختم. از فیس بووووق عکسشون رو دیده بودم. سلام کردم و گفتم مه سا هستین شما. گفتن بله و شما کی هستین؟ گفتم خب کی میتونم باشم؟ نگام کرد و ایشون هم گفت از فیس بوووق عکستون رو دیدم قبلا، حدیث هستی
هنوز کسی نیومده بود
گفتم هوا سرده بیا بریم توی ماشین ما تا بچه ها بیان
دقایقی نشستیم و دیدیم کم کم بچه ها دارن میان
سپس پیاده شدیم و به جمع پیوستیم
دلم میخواد بتونم سفرهای بعدی رو هم باهاتون بیام
بودنه ام اس سنتر و اعضاش خیلی در زندگیه من تاثیر مثبت داشته
مرسی که هستین
ببخشید. دعوام نکنین
دلم میخواست در همچین شبی تاپیکو بیارم بالا
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
