2013/12/16, 06:51 PM
امروز رو از اول دیدم ،اولش مختصری از آنچه گذشت رو نشون داد .که واقعا دیدم محمد داستان حق داشت عصبانی بشه . آخه گویا تهیه کننده با دوربین بی اجازه تعقیبش کرده بود تو پارک و وارد زندگی خصوصی اون شده بود !
بعد گزارش از زندگی دو خانواده که هر دو زن و شوهر ام اس داشتن .
خانم اول -فریده خانم -درمورد لزوم درک کارفرما از نیاز به مرخصی ناگهانی و بدون پیش بینی مبتلایان گفت و این که وقتی کسی کارش رو داره درست انجام میده ، غیر منطقیه که بخاطر اسم بیماری اخراج بشه .
البته از بعضی صحبتای فریده خانم ممکنه اینطور برداشت بشه که همه مبتلایان دیگه مثل سابق نمیتونن بعضی کارها مثل مطالعه ، کار با کامپیوتر ، بازی با بچه ها و... رو انجام بدن.شاید هم من اینطور فکر میکنم.
آقای عربشاهی از خانواده دوم هم از لزوم شادی و امید به خدا و مهربانیش گفت که تاثیر زیادی در بهبود بیمار داره.یه دختر بچه هم داشتن که پدرو مادرش رو خوب درک میکرد.
بعد گزارش از زندگی دو خانواده که هر دو زن و شوهر ام اس داشتن .
خانم اول -فریده خانم -درمورد لزوم درک کارفرما از نیاز به مرخصی ناگهانی و بدون پیش بینی مبتلایان گفت و این که وقتی کسی کارش رو داره درست انجام میده ، غیر منطقیه که بخاطر اسم بیماری اخراج بشه .
البته از بعضی صحبتای فریده خانم ممکنه اینطور برداشت بشه که همه مبتلایان دیگه مثل سابق نمیتونن بعضی کارها مثل مطالعه ، کار با کامپیوتر ، بازی با بچه ها و... رو انجام بدن.شاید هم من اینطور فکر میکنم.
آقای عربشاهی از خانواده دوم هم از لزوم شادی و امید به خدا و مهربانیش گفت که تاثیر زیادی در بهبود بیمار داره.یه دختر بچه هم داشتن که پدرو مادرش رو خوب درک میکرد.
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد