2013/11/26, 01:13 AM
وقتی فهمیدم ام اس گرفتم با توجه به ذهنیت و چیز هایی که از قبل شنیده بودم فکر میکردم یه مرگ تدریجی هست و کم کم از کار افتاده میشم و ........
جالب اینکه از اون روز به بعد به هر چیزی نگاه میکردم یه چی از ام اس داشت مثلا تو همون بیمارستان مجله گرفتم که بخونم یه مقاله در مورد ام اس داشت یا تا تلویز یون رو روشن میکردم یه چی از ام اس میگفت منم تا حالا درگیر همون فکر ها بودم و فکر میکردم چی شده حالا
.همش فکر میکردم تنهام که ماه رمضان شد و اون برناممه به یاد موندنی بچه ها رو دیدم تازه اونجا بود که هم من وهم خانواده روحیه گرفتیم .دیدیم نه بابا همچین پخی هم نیست. از اونجا بود که با این سایت هم اشنا شدم.
کلا جالب بود برام.
یه خاطره دیگهمم اینکه من اولین حمله ام دوبینی بو به خاط همین پیش چشم پزشک رفتم بهم گفت چشمت مشکل نداره خدارو شکر برو پیش مغز واعصاب.گفت برات نامه مینویسم که بدون نوبت ببینتت .موقع ای که داشت نامه رو مینوشت گفت دکتر خیلی خوبی هست اما اخلاق نداره تو فقط به طبابطتش توجه کن .بیچاره گفت وماهم رفتیم ودقیقا همونی بود که میگفت. دکتر عالی هست فقط بعضی وقتا اگه حرفشو گوش نکی باید برا خودت دنبال سر پناه باشی


جالب اینکه از اون روز به بعد به هر چیزی نگاه میکردم یه چی از ام اس داشت مثلا تو همون بیمارستان مجله گرفتم که بخونم یه مقاله در مورد ام اس داشت یا تا تلویز یون رو روشن میکردم یه چی از ام اس میگفت منم تا حالا درگیر همون فکر ها بودم و فکر میکردم چی شده حالا



یه خاطره دیگهمم اینکه من اولین حمله ام دوبینی بو به خاط همین پیش چشم پزشک رفتم بهم گفت چشمت مشکل نداره خدارو شکر برو پیش مغز واعصاب.گفت برات نامه مینویسم که بدون نوبت ببینتت .موقع ای که داشت نامه رو مینوشت گفت دکتر خیلی خوبی هست اما اخلاق نداره تو فقط به طبابطتش توجه کن .بیچاره گفت وماهم رفتیم ودقیقا همونی بود که میگفت. دکتر عالی هست فقط بعضی وقتا اگه حرفشو گوش نکی باید برا خودت دنبال سر پناه باشی



خدایا شکرت به خاط روزهای قشنگی که بهم هدیه دادی
