2013/11/04, 08:20 AM
واقعیت خیلی از مسائل بر میگرده به ماهیت زن و مرد بودن، برای یک زن گذشتن از نیازها و انتظاراتش خیلی راحت تره تا یک مرد. اگر یک مرد به خواستگاری زنی بره که این بیماری رو داره غیر از خود بیماری، به نیازهاش از یک زن توجه میکنه که آیا با وجود این بیماری می تونه مسئولیتهای خانه، مسائل زناشویی، بچه دار شدن و خیلی چیزهای دیگر رو عهده دار شه یا خیر. زنها هم تا حدی همینطورن شاید تو گذشتن از برخی نیازهاشون تخفیف بدن ولی یک زن همیشه مردی قوی و سالم میخواد که از عهده تامین معاش خانواده بر بیاد.
به نظر من اگر علاقه نباشه یک نفر خیلی باید از خود گذشته باشه که بپذیره، برای حرفهام هم دلیل دارم چون دارم با واقعیتهای این بیماری زندگی میکنم، شوهر من جوری بیرون از خانه فعالیت میکنه که من اصلاً فکر نمیکردم این بیماری تو زندگیمون نقشی داشته باشه، خودش هم همین نظر رو داشت، ولی الان جفتمون پذیرفتیم که زندگیمون روال نرمالی نداره
ثمین جان بستگی به شعور و فهم طرف مقابلت هم داره، بعضی وقتها رد شدن از این صافی برای یک عده هیچ مفهومی نداره
به نظر من اگر علاقه نباشه یک نفر خیلی باید از خود گذشته باشه که بپذیره، برای حرفهام هم دلیل دارم چون دارم با واقعیتهای این بیماری زندگی میکنم، شوهر من جوری بیرون از خانه فعالیت میکنه که من اصلاً فکر نمیکردم این بیماری تو زندگیمون نقشی داشته باشه، خودش هم همین نظر رو داشت، ولی الان جفتمون پذیرفتیم که زندگیمون روال نرمالی نداره
ثمین جان بستگی به شعور و فهم طرف مقابلت هم داره، بعضی وقتها رد شدن از این صافی برای یک عده هیچ مفهومی نداره
هرکه را دیدم از مجنون و عشقش قصه گفت
کاش میگفتند در این ره، چه بر لیلا گذشت
کاش میگفتند در این ره، چه بر لیلا گذشت