2013/11/02, 10:36 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/11/02, 10:40 PM، توسط nader_wanton.)
(2013/11/02, 08:57 AM)همسر یک قهرمان نوشته است:(2013/10/30, 08:54 PM)nader_wanton نوشته است: سلام
من ام اس ندارم ولی کسی که خیلی دوسش دارم داره
بزار یه خلاصه از داستان زندگیم بگم 1ساله که با یه نفر زندگی کردم واقعا زندگی کردم البته ما با هم دوستیم فعلا.کلی خاطرات خوب باهم داریم.همه چیز خوب بود تا عید که اثار ام اس تو خانومم مشاهده شده.بعداز کلی ازمایش دکتر50%احتمال وجود ام اس رو میده تو عید نوروز امسال بعداز گذشت زمان من 1هفته پیش تو همین برج فهمیدم که 2ماه پیش خبر قطعی که ام اس دارند رو دکتر بهش گفته.اونم بخاطر ام اس میخواد جدا بشیم از همچرا؟چونکه دوست نداره خانومم من براش پیر بشم دوست داره با هم پیر بشیم نه من پیرش بشم.بهم گفت 12 تا لکه مشاهده کرده الانم هر هفته باید امپول بزنه.نوع ام اسش رو برام تعریف نکرد چون واقها تو شوکه هنوز اما تا اونجایی که فهمیدم پیش روندستواقعا این چند داغون شدم نه بخاطر بیماریش بخاطر اینکه میترسم ازم جدا شه درست 6ماهه دیگه من میخوام برم خواستگاریش اما اینهه رسم روزگار
به خدا نمیدونم چیکار کنم مشاوره رفتم انجمن ام اس رفتم یسری کمک هایی بهم کردن اما نمیدونم چطور باید راضیش کنم که نه من بخاطر تو که ام اس داری پیر نمیشم واقعا میخوامش واقعابا اینکه سخته با اینکه خیلی مشکلات جلو رومون هست اما شما که ام اس دارین بهم بگیند؟بنظرتون باید چیکار کنم؟چطوری میتونیند کمکم کنید؟
واقعا دارم عذاب میکشم
آقا نادر تحسینت میکنم که به خودت زحمت دادی راجب این بیماری تحقیق کنی و بعد تصمیم بگیری. الان خانوم شما تو برهه ای هست که بیماریش براش بزرگترین کابوسِ، هنوز خودش با بیماریش کنار نیامده، اگر ببینه که تو پشتشی زودتر خوب میشه و انگیزه اش برای ادامه درمان بیشتر میشه. شوهر من هنوز که هنوزه یک وقتهایی کم میاره میگه برو طلاق بگیر، برای من این حرف خیلی سنگینِ ولی قورتش میدم چون میدانم عاشقمه فقط خسته شده، حق داره، به نظر تو حق ندارن؟ دارن، بیشتر از همه حق دارن، حق دارن سرت داد بزنن، گریه کنن، بابا یک مهمان سمج ناخوانده اومده تو وجودشون تو باشی خسته نمیشی؟ میشی
اما خودت مرد و مردونه بشین تصمیم بگیر، فردا غر هزینه درمان، خستگی و هزارتا مشکل دیگه که حتی آدمهای سالم هم دارن به اون بنده خدا نزنی، یک قرار با خودت هم بذار که اگر ماندی هیچ کس ندانه بخصوص خانواده ات، یک چیزهایی باید بین خودتون باشه، ببین خیلی چیزهایی که ما بچه ها قدرت پذیرشش رو داریم پدر و مادرهامون ندارن، پدر و مادرها همیشه خوشبختی بچه شون رو میخوان راحت بگم بهترینها رو برای بچه شون میخوان، خودت رو بذار جای اونها احتمالاً مخالفت میکنند.
امتحانات خداوند و چرخه طبیعت رو دست کم نگیر
موفق باشی
ممنونم شما لطف دارین
والا چی بگم.چرا بعضی مواقع ادمی زاد خسته میشه.بعضی مواقع کم میاریم حالا میخواد زن باشه یا مرد.اما بخاطر خیلی دلایل دیگه چشم پوشی میکنیم.مثل کار شماجای تحسین داره
با حرفتون موافقم که بایدبا چشمان بازتر برم.که پس فردا تا کم اوردم نندازم تقصیرش.
این تصمیم خودمه خودم میخوام کنارش بمونمخودش که بنده خدا 1000بار بهم میگه که بیخیال من شواما خب درکش میکنم که تو شوکه هنوزم
اما بازم از دوستان تشکر دارم چون واقعا کمکم کردن.
واقعا ممنونم
(2013/11/01, 12:24 AM)free نوشته است:(2013/10/31, 11:30 PM)nader_wanton نوشته است:(2013/10/31, 11:27 PM)free نوشته است:(2013/10/31, 06:36 PM)مرتضی نوشته است:(2013/10/30, 08:54 PM)nader_wanton نوشته است: سلام
من ام اس ندارم ولی کسی که خیلی دوسش دارم داره
بزار یه خلاصه از داستان زندگیم بگم 1ساله که با یه نفر زندگی کردم واقعا زندگی کردم البته ما با هم دوستیم فعلا.کلی خاطرات خوب باهم داریم.همه چیز خوب بود تا عید که اثار ام اس تو خانومم مشاهده شده.بعداز کلی ازمایش دکتر50%احتمال وجود ام اس رو میده تو عید نوروز امسال بعداز گذشت زمان من 1هفته پیش تو همین برج فهمیدم که 2ماه پیش خبر قطعی که ام اس دارند رو دکتر بهش گفته.اونم بخاطر ام اس میخواد جدا بشیم از همچرا؟چونکه دوست نداره خانومم من براش پیر بشم دوست داره با هم پیر بشیم نه من پیرش بشم.بهم گفت 12 تا لکه مشاهده کرده الانم هر هفته باید امپول بزنه.نوع ام اسش رو برام تعریف نکرد چون واقها تو شوکه هنوز اما تا اونجایی که فهمیدم پیش روندستواقعا این چند داغون شدم نه بخاطر بیماریش بخاطر اینکه میترسم ازم جدا شه درست 6ماهه دیگه من میخوام برم خواستگاریش اما اینهه رسم روزگار
به خدا نمیدونم چیکار کنم مشاوره رفتم انجمن ام اس رفتم یسری کمک هایی بهم کردن اما نمیدونم چطور باید راضیش کنم که نه من بخاطر تو که ام اس داری پیر نمیشم واقعا میخوامش واقعابا اینکه سخته با اینکه خیلی مشکلات جلو رومون هست اما شما که ام اس دارین بهم بگیند؟بنظرتون باید چیکار کنم؟چطوری میتونیند کمکم کنید؟
واقعا دارم عذاب میکشم
دم هرچی پسره (مرد) گرم واقعا
Baba eyval...!!!!!hanoozam omid hast???!!!!.....
اخرین پیامی که فرستادم رو بخونبعدش بگو بازم امید هست
بازم ممنوننم
Bebin manam ye ms ey delamam bekhad,haghe khodam nemibinam zendegye ye adame dgaro.... Man barae shoma ehterame ziadi ghaelam ye marde vagheii ye eshghe vagheii...rastesh man fek nemikardam kasi mesle shoma bashe
Vali ba in chizaii ke didam migam hanoozam omid hast shaiad ye joore behtar...
دقیقا هنوزم امید هست.ممنونم
از زندگی یه چیز یاد گرفتم سریع تسلیم نشم.1000بار نه میشنوم بازم تسلیم نمیشم 1001بار بله میشه دیگه.
سعی میکنم نخورم زمین اگرم خوردم زمین از روی زمین دست خالی بلند نشم حداقل یه سنگ بردارم