2013/10/09, 08:37 PM
تا تشخیص قطعی یک هفته طول کشید اول بیشتر احتمال روماتیسم دادن چون بی خودی یه دست درد وحشتناک داشتم بیمارستان بستری شدم روز دوم برام ام آر آی نوشتن اورژانسی همون موقع جواب ام آر آی (ام آر آی بیرون از بیمارستان انجام شد)را بهم دادن قبل از اینکه دوباره بیمارستان برگردم بابام ام آر آیمو برد به یه دکتر رادیولوژ که از آشناهاش بود نشون داد اون اولین نفری بود که گفت ام اسه
با اصرار از بابام خواستم بهم بگه چی شده وقتی فهمیدم انگاری آب سرد روم ریختن گریه نکردم ولی به اندازه ی یک ساعت از این دنیا فاصله داشتم هیچ صدایی رو متوجه نمیشدم تنها چیزی که برام مهم بود قلب پر درد بابا و مامانم بود. ازشون خجالت کشیدم که به خاطر من ناراحت بودن.
مهم اینه که الان چه حسی دارم نه اون موقع
با اصرار از بابام خواستم بهم بگه چی شده وقتی فهمیدم انگاری آب سرد روم ریختن گریه نکردم ولی به اندازه ی یک ساعت از این دنیا فاصله داشتم هیچ صدایی رو متوجه نمیشدم تنها چیزی که برام مهم بود قلب پر درد بابا و مامانم بود. ازشون خجالت کشیدم که به خاطر من ناراحت بودن.
مهم اینه که الان چه حسی دارم نه اون موقع
زندگی