2013/09/14, 09:54 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/09/14, 10:09 AM، توسط farzaneh20.)
[size=small]
سلام دوستان
تا 2 سال پیش چند تا از دوستام . خانواده خودم و همین و بس . ولی با دیدن تصویری از من در انجمن ام اس توسط پسر یکی از اقوام دور و انتقال خبر بوسیله ی مادرش الان تقریبا اکثر افراد خانواده پدری و مادری هم به اونا اضافه شدن .چون اونا اطلاعات کافی راجع به ام اس ندارن و با حس ترحم و رفتارهای ناشیانه شون مطلع شدن اونا واقعا برام رنج آوره . ولی برا یه سریع ها که مطلع شده بودن انکار کردم البته به خودم نگفتن به مادرم گفتن .ولی بعضی های دیگه رو نمی شد کاری کرد .با این وجود رفتارهای من ( رفتار های غیر ام اسی مثل ادامه تحصیل و... ) طوریه که اکثرا به خودشون اجازه نمی دن چیزی ازم بپرسن یا دربارش حرفی بزنن .
سلام دوستان
تا 2 سال پیش چند تا از دوستام . خانواده خودم و همین و بس . ولی با دیدن تصویری از من در انجمن ام اس توسط پسر یکی از اقوام دور و انتقال خبر بوسیله ی مادرش الان تقریبا اکثر افراد خانواده پدری و مادری هم به اونا اضافه شدن .چون اونا اطلاعات کافی راجع به ام اس ندارن و با حس ترحم و رفتارهای ناشیانه شون مطلع شدن اونا واقعا برام رنج آوره . ولی برا یه سریع ها که مطلع شده بودن انکار کردم البته به خودم نگفتن به مادرم گفتن .ولی بعضی های دیگه رو نمی شد کاری کرد .با این وجود رفتارهای من ( رفتار های غیر ام اسی مثل ادامه تحصیل و... ) طوریه که اکثرا به خودشون اجازه نمی دن چیزی ازم بپرسن یا دربارش حرفی بزنن .
(2013/09/13, 04:32 PM)مهسا24 نوشته است: بعضی از ما میترسیم به اطرافیانمون راجع به ام.اس بگیم
همین قضیه بیشتر باعث شده که راجع به ام.اس شناخت کافی وجود نداشته باشه!
ممکنه اولش احساس ترحم به وجود بیاد ولی بعد از مدتی متوجه میشن که خودشون بیشتر به ترحم احتیاج دارن!
حالا شما جرأت داشتید که به چند نفر بگید ام.اس داری؟
راستی یادم رفت خودم جواب بدم
همه فامیل و دوستان و فامیل همسر سابق و اهل محل و خانواده نامزدم و ... میدونن
البته شاید اگه بخاطر ام.اس زندگیم به طلاق نمیرسید منم جرأت نمیکردم بگم
ولی وقتی علت طلاقو میپرسیدن ترجیح دادم راستشو بگم