2013/07/20, 06:20 PM
وقف 5
همسر و پسر کوچکم با شنیدن نام بیماری به شدت ترسیده بودند و همان موقع مرا مجبور به استراحت مطلق کردند. دو روز تمام روی تخت خوابیده بودم و هیچ کس نمیگذاشت هیچ کاری بکنم، اما من زنی نبودم که برای اینچنین زندگی ساخته شده باشم، بنابراین از جا بلند شدم و تصمیم گرفتم زندگی ام را همان گونه که دوست دارم و میخواهم بسازم.
همسر و پسر کوچکم با شنیدن نام بیماری به شدت ترسیده بودند و همان موقع مرا مجبور به استراحت مطلق کردند. دو روز تمام روی تخت خوابیده بودم و هیچ کس نمیگذاشت هیچ کاری بکنم، اما من زنی نبودم که برای اینچنین زندگی ساخته شده باشم، بنابراین از جا بلند شدم و تصمیم گرفتم زندگی ام را همان گونه که دوست دارم و میخواهم بسازم.