2013/07/20, 04:38 PM
وقف
بیست ساله است و هنوز میتوان شور زندگی را در وجودش به وضوح دید، چشمانش برق جوانی دارداما لبانش و کلماتی که از آنها خارج میشود این شور را کتمان میکند، دل نگرانیهایش را با صبر، گوش و سعی میکنم به او نشان دهم که نه تنها سنگ صبور بلکه همدردش نیز هستم.
همه تلاشم را میکنم که با گفتن واقعیتهای امیدوار کننده حال اش را تغییر دهم اما خوب میدانم که این کافی نیست، او زمان میخواهد تا دوباره خودش را از میان این همه درد و رنج پیدا کند و نجات دهد.
ادامه دارد....این وقف 1 بود بقیش میشه 2 و ...
بیست ساله است و هنوز میتوان شور زندگی را در وجودش به وضوح دید، چشمانش برق جوانی دارداما لبانش و کلماتی که از آنها خارج میشود این شور را کتمان میکند، دل نگرانیهایش را با صبر، گوش و سعی میکنم به او نشان دهم که نه تنها سنگ صبور بلکه همدردش نیز هستم.
همه تلاشم را میکنم که با گفتن واقعیتهای امیدوار کننده حال اش را تغییر دهم اما خوب میدانم که این کافی نیست، او زمان میخواهد تا دوباره خودش را از میان این همه درد و رنج پیدا کند و نجات دهد.
ادامه دارد....این وقف 1 بود بقیش میشه 2 و ...