خلاصه مطالب بيان شده
1.جذب كلسم و فسفات از روده:
كلسيم به مقدار ناچيزي از روده جذب مي شود.زيرا بسياري از تركيبات آن نسبتاً نا محلول بوده و هم چنين كاتيونهاي دو ظرفيتي بطور كلي از مخاط روده به خوبي جذب نمي شوند.
2.كلسيم تمايل دارد كه تركيبات فسفات كلسيم تقريباً غير محلول تشكيل دهد كه نمي توانند جذب شوند بلكه از راه مدفوع دفع گردند.
3.دفع كلسيم در مدفوع و ادرار
ميزان جذب خالص كلسيم: حدود نه دهم كلسيمی كه روزانه خورده مي شود از طرِيق مدفوع و يك دهم باقيمانده از راه ادرار دفع مي گردند. (دقت شود).
4.حدود دو سوم كلسيم موجود در فيلتراي گلومري در توبولهاي ابتدائي جذب مي شود. جذب مجدد كلسيم بسيار انتخابي يوده و بستگي به غلظت كلسيم در خون دارد،
5.يكي از مهمترين فاكتورهاي كنترل كنندة ميزان دفع كلسيم هورمون پاراتيروئيد است.
6.ويتامين D يك اثر قوي بر افزايش جذب كلسيم از روده و هم چنين اثرات مهمي بر رسوب استخوان و جذب مجدد استخوان دارد.
خود ويتامين D مادة فعالي نيست كه موجب بروز اين اثرات مي شود بلكه ويتامين D مي بايستي ابتدا از طريق يك سري متوالي واكنشها در كبد و كليه ها بصورت فرآوردة فعال نهائي يعني:
1، 25 – دي هيدروكسي كوله كالسيفرول در آيد كه منجر به تشكيل اين ماده از ويتامين D مي شود.
7.تركيبات ويتامين D
چندين تركيب مختلف كه از استرولها بدست مي آيند به خانوادة ويتامين D تعلق دارند و كلية اين مواد اعمال كم و بيش مشابهي انجام مي دهند. مهمترين اين مواد كوله كالسيفرول موسوم به ويتامين D3 است.
قسمت اعظم اين ماده در پوست بر اثر عمل اشعة ماوراي بنفش خورشيد بر 7- دهيدروكلسترول تشكيل مي شود. در نتيجه قرار گرفتن در معرض نور خورشيد از كمبود ويتامين D جلوگيري مي كند . تركيبات ويتامين D موجود در غذا با كالسيفرول مشابه هستند.
8.نخستين مرحله در فعال شدن كوله كالسيفرول و تبديل آن به 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول است كه در كبد به انجام مي رسد.
9. 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول يك اثر فيد بكي مهاري بر واكنشهاي تبديلي دارد كه به دو دليل اهميت فوق العاده اي دارد.
(1)اين مكانيسم فيد بكي غلظت 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول در پلاسما را دقيقاً تنظيم مي كند.
(2) اين تبديل كنترل شدة ويتامين D3 به 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول،.يتامين D3 را براي مصرف آتي ذخيره مي كند، زيرا ويتامين D3 پس از تبديل فقط براي مدت كوتاهي در بدن باقي مي ماند در حاليكه بصورت ويتامين D مي تواند تا چند ماه در كبد ذخيره شود.
10.تبديل 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول را در كليه ها به 1،25- دي هيدروكسي كوله كالسيفرول صورت مي گيرد.
اين ماده فعالترين شكل ويتامين D3 است. چون فرآورده هاي قبل از آن كمتر از يك هزارم فعاليت ويتامين D را دارد. بنا بر اين ويتامين D در غياب كليه ها تقريباً بي اثر است.
در غياب اين هورمون تقريباً هيچ گونه 1،25- دي هيدروكسي كوله كالسيفرول تشكيل نمي شود. بنابراين هورمون پاراتيروئيد يك تاثير قوي در تعيين اثرات عملي ويتامين D در بدن و بويژه اثرات آن بر جذب كلسيم در روده و اثرات آن بر استخوانها دارد.
11.غلظت پلاسمائي 1،25- كوله كالسيفرول به نسبت معكوس غلظت يون كلسيم در پلاسما تغيير مي كند. دو دليل براي اين موضوع وجود دارد.
12.يون كلسيم اثر خفيفي در جلوگيري از تبديل 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول به 1، 25 – دي هيدروكسي كوله كالسيفرول را دارد.
13.مهمتر اين كه هنگامي كه غلظت يون كلسيم پلاسما از 10 ميلي گرم در دسي ليتر بالاتر رود سرعت ترشح هورمون پاراتيروئيد شديداً كاهش مي يابد.
هورمون پاراتيروئيد موجب پيش برد تبديل 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول به 25- دي هيروكسي كوله كالسيفرول در كليه ها مي شود.
توجه: بنابراين هنگامي كه غلظت يون كلسيم پلاسما بالا است تشكيل 1، 25 – دي هيدروكسي كوله كالسيفرول شديداً كاهش مي يابد.
14.غلظت كلسيم در پلاسما در حدود 9,4 ميليگرم در صد و بطور طبيعي بين 9 و10 ميلي گرم در صد تغيير مي كند. اين مقدار تقريباً معادل با 2,4 ميلي مول در ليتر است.
15.پس غلظت طبيعي يون كلسيم در پلاسما و مايعات بين سلولي حدود 1,2 ميلي مول درليتر يا 2,4 ميلي اكي والان در ليتر يعني فقط نصف غلظت كل كلسيم در پلاسما است.
اين كلسيم در بدن و ازجمله، اثر كلسيم بر قلب،سيستم عصبي و تشكيل استخوان اهميت دارد.
16.ويتامين D باعث عبور فسفات از اپيتليوم لولة گوارش مي شود.
17.بالارفتن يا تهي شدن يون يا تهي شدن يون كلسيم در مايع خارج سلولي موجب بروز اثرات فوري فوق العاده شديد مي شود. هم هيپوكلسيمي وهم هيپو فسفاتمي طولاني رسوب مواد معدني در استخوان را شديداَ كاهش مي دهد.
نتيجه:هيپوكليسمي موجب بروز تتاني ميگردد. اما هم چنين گاهي بعلت عمل آن بر سيستم عصبي مركزي از نظر افزايش تحريك پذيري موجب تشنج مي شود.
توجه: تتاني معمولاَ هنگامي بوجود مي آيد كه غلظت كلسيم خون از 9,4 ميلي گرم در دسيليتر خون به حدود 6 ميلي گرم در دسي ليتر برسد. كه فقط 35 درصد پائين تر از غلظت طبيعي كلسيم است و درغلظت حدود 4 ميلي گرم در دسي ليتر كشنده است.
18.هنگامي كه غلظت كلسيم در مايعات بدن از حد طبيعي بالاتر رود سيستم عصبي تضعيف شده و فعاليتهاي رفلكسي سيستم مركزي كند ميگردد. اثرات تضعيفي افزايش غلظت كلسيم هنگامي كه غلظت كلسيم خون از حدود 12 ميلي گرم درصد بالا تر رود شروع به پيدايش كرده و درغلظت بالا تر از 15 مبلي گرم درصد بارز مي شوند. هنگامي كه غلظت كلسيم از حدود 17 درصد ميلي گرم درصد در مايعات بدن بالا تر مي رود، فسفات كلسيم در سراسر بدن رسوب مي كند.
19.املاح استخوان:
املاح متبلوري كه در ماتريس آلي استخوان رسوب مي كنند اصولاَ از كلسيم و فسفات تشكيل شده اند و فرمول املاح متبلور اصلي كه هيدروكسي آپاتيت ها ناميده مي شوند، بقرار زير است:
20.نسبت كليسم به فسفر در شرايط تغذيه اي مختلف بسيار متغير بوده و بر اساس وزن بين 1,3 تا 2 تغيير مي كند. يونهاي منيزيم، سديم، پتاسيم و كربنات نيز در ميان املاح استخواني وجود دارند.
نتيجه مطالب بيان شده (دقت شود)
1.اين مقدار کلسيمی که امروزه توصيه می شود استفاده شود منطقی نيست.
استفاده از سه ليوان شير روزانه که برابر است با 1000 ميلی گرم کلسيم در روز که 900 ميلی گرم آن از طريق مدفوع و 100 ميلی گرم آن از طريق ادرار دفع می شود.
سوال ؟ چقدر از اين مقدار کلسيم مصرف شده جذب شده است ؟
2.مصرف زياد کلسيم موجب عدم تعادل کلسيم و فسفات مي شود که در اين حالت فسفات از طريق ادرار دفع می شود. (نسبت کلسيم به فسفات نبايد بيش ار 1,3 تا 2 باشد).
3.مقدار کلسيم موجود در يک دسی ليتر خون بايد بين 8,3 تا 10 ميلی گرم باشد در صورت افزايش کلسيم از اين مقدار فيد بکی به غدد پاراتيروئيد ارسال شده و اين غدد از کار خواهد افتاد و ديگر کلسيمی جذب نخواهد شد.
4.کلسيم در بدن به تنهائی قابل جذب نمی باشد.
5.کلسيم در بدن زمانی قابل جذب است که همراه با فسفات و ويتامين D باشد.
6.يکی از راه های جذب اين ويتامين استفاده از نور مستقيم آفتاب که با پوست درتماس باشد.
7.در ايران عموماٌ خانمها از اين نعمت خدادادی استفاده نمی کنند و هنگام خارج شدن از منزل پوست را با کرم ضد آفتاب چرب می کنند که مبادا از نور آفتاب استفاده کنند.
8.کلسيم زمانی قابل جذب است که محيط قليائی باشد و جالب توجه اين که در محيط اسيدی کلسيم قابل جذب نيست. در اين محيط معمولاٌ بدن از کلسيم موجود در استخوان برداشته و مورد استفاده قرار می دهد که در نتيجه به مرور سائيدگی استخوان اتفاق می افتد.
9.کلسيم زمانی قابل جذب است که شخص روزانه مقداری نرمش و ورزش معقول انجام دهد در غير اين صورت جذب کلسيم مختل خواهد شد.
10.کلسيم زمانی قابل جذب است که شخص از سيستم گوارش سالمی بر خوردار باشد. سالم بودن روده ها برای جذب کلسيم خورده شده.
11.کلسيم در صورتی قابل جذب است که انسان از کبد سالمی بر خوردار باشد. تبديل کوله کلسيفرول به 25 – هيد روکسي کوله کلسيفرول در کبد.
12.کلسيم زمانی قابل جذب است که فرد کليه های سالمی را داشته باشد. تبديل کوله کلسيفرول به 1،25 – دی هيدروکسی کوله کلسيفرول در کليه ها.
13.در صورت عدم فعاليت غدد پاراتيرويد جذب کلسيمی صورت نخواهد گرفت.
14.سالم بودن غده تيروئيد که موجب متابوليسم می شود.
توجه: کلسيم زمانی قابل جذب است که اندامهای فوق از سلامت کامل برخوردار باشند.
15.ماست يکی از لبنيات رايج در جيره غذائی مردم است که مضرات فراوانی دارد از جمله:
الف: 25 درصد ماست اسيد لاکتيک است.
ب: اسيد لاکتيک موجب تضعيف نرونهای مغزی می شود.
ج: اين ماده موجب اسيدی بودن محيط شده و جذب مولکولهای کلسيم دچار اشکال می شود
د: ماست موجب يبوست مزاج شده و گرفتاريهای عديده ای را موجب می شود.
ه: بر اثر يبوست مزاج سم خطر ناکی بنام پتومائين و گازهای سمی از جمله اندل , اسکاتل , فنل و سولفور در روده توليد شده و دوباره جذب خون شده و سيستم عصبی را مختل مي کند.
16.شير دارای قندی است به نام لاکتوز که برای جذب آن در بدن نياز به آنزيم لاکتاز دارد , در افراد بزرگ سال اين آنزيم معمولاٌ وجود ندارد.
17.افراد بزرگسال بر اثر نوشيدن شير عموماٌ دچار اختلالات گوارشی می شوند.
18.ماست بخاطر داشتن اسيد لاکتيک موجب جذب زياد کلسيم از روده شده و تعادل کلسيم خون را مختل می کند.
19.کلسيم مازاد موجب رسوب در نقاط مختلف بدن از جمله: پاشنه پا , (خار پاشنه) لکنچه کليه , (سنگ کليه) انتهای استخوان دنبالچه (بزرگ شدن اين استخوان) و در قسمتهای مختلف بدن بصورت رسوبات کلسيمی (تومورهای کلسيمی) می شود.
توجه: کلسيم مگر فقط در لبنيات است که اينقدر توصيه می شود ؟
20.رسوب کلسيم مازاد در ديواره عروق کرونر قلب و ايجاد آرتريو اسکلروزيز می کند.
21.وجود ماده ای بنام آفلاتوکسين در لبنيات که بسيار خطر آفرين است، زيرا بر اثر استفاده از نان خشک کپک زده در جيره غذائی دام موجب انتقال اين ماده از نان به شير می شود.
22.اين ماده سيستم ايمنی بدن را تضعيف کرده و انسان را در معرض خطر جدی قرار مي دهد.
23.ضمناٌ چه ضرورتی وجود دارد که اين مقدار کلسيم را بايد استفاده کرد ؟
24.استفاده از اين مقدار کلسيم ( 1000ميلی گرم در روز ) موجب آرتروز می گردد.
زيرا همان طور که قبلاٌ متذکر شدم اين مقدار کلسيم جذب نمی شود.
25.استفاده از اين مقدار لبنيات موجب عدم تعادل مغز و افزايش مايعات مغزی می شود.
26.استفاده از لبنيات بطور مداوم باعث خواب آلودگی در شخص می شود.
27.اين نوع افراد از انجام فعاليتهای فکری دقيق سريع خسته شده و زود عصبی می شوند.
28.استفاده مدام از لبنيات موجب دردهای شديد پريود در بانوان شده و بمرور نظم پريود آنها مختل شده و بمرور دچار بيماری آمنوره ثانويه می شوند.
29.استفاده مکرر از لبنيات خصوصاً ماست موجب ضعف رفتن پا از زانو به پائين می شود.
30.در مجموع استفاده از لبنيات زياد موجب دردهای استخوانی می شود.
توجه: در مجموع لبنيات بخاطر اسيدی بودن برای سيستم اسکلت و استخوانبندی مضرمي باشد.
هنگامي كه غلظت كلسيم در مايعات بدن از حد طبيعي بالاتر رود سيستم عصبي تضعيف شده و فعاليتهاي رفلكسي سيستم مركزي كند ميگردد
31. بر اثر فعاليت در ماهيچه های بدن لاکتات ايجاد شده و موجب خستگی شخص می شود جالب توجه اينکه 25 درصد ماست اسيد لاکتيک بوده و با مصرف اين مواد غذائی در حقيقت خستگی را به بدن تزريق می کنيم و ساعتها بخواب می رويم.
32.افرادی که دارای يبوست مزاج هستند خوردن ماست بسيار خطر آفرين است.
33.استفاده از ماست برای کودکان خطرناک بوده زيرا هيدروژن موجود در مغز را زياد کرده و به همين خاطر جريانات خون مغزی افزايش پيدا کرده وکودکان دچار پيش فعالی می شوند.
34.استفاده مکرر از ماست و ساير مواد لبنی شرايط ايجاد اسيدوز را در بدن افزايش می دهد.
35.برای ماندگاری مواد لبنی مانند دوغ ماده نگهدارنده ای مانند: بنزوات به آن اضافه می کنند که اين ماده در محيط اسيدی تبديل به بنزوئين می شود که بسيار خطرناک است.
36.نوشيدن دوغ همراه غذا موجب مختل شدن شيره گوارشی می شود.
37.استفاده از لبنيات موجب تشديد بيماری صرع می شود.
38.استفاده از لبنيات موجب تشديد بيماريهای اتو ايميون مانند: روماتيسم مفصلی خواهد شد.
(بخاطر اسيدی بودن اين ماده و موجب عدم جذب کلسيم و فسفات).
39.استفاده از ماست موجب افزايش آنزيم (LDH) در خون می شود.
زيرا وجود اسيد لاکتيک موجب افزايش اين ماده در خون می شود.
40.مصرف زياد لبنيات (1000) ميلی گرم در روز موجب سرطان تخمدان در خانمها و سرطان پروستات در آقايان می شود! (خبر اينتر نتی).
1.جذب كلسم و فسفات از روده:
كلسيم به مقدار ناچيزي از روده جذب مي شود.زيرا بسياري از تركيبات آن نسبتاً نا محلول بوده و هم چنين كاتيونهاي دو ظرفيتي بطور كلي از مخاط روده به خوبي جذب نمي شوند.
2.كلسيم تمايل دارد كه تركيبات فسفات كلسيم تقريباً غير محلول تشكيل دهد كه نمي توانند جذب شوند بلكه از راه مدفوع دفع گردند.
3.دفع كلسيم در مدفوع و ادرار
ميزان جذب خالص كلسيم: حدود نه دهم كلسيمی كه روزانه خورده مي شود از طرِيق مدفوع و يك دهم باقيمانده از راه ادرار دفع مي گردند. (دقت شود).
4.حدود دو سوم كلسيم موجود در فيلتراي گلومري در توبولهاي ابتدائي جذب مي شود. جذب مجدد كلسيم بسيار انتخابي يوده و بستگي به غلظت كلسيم در خون دارد،
5.يكي از مهمترين فاكتورهاي كنترل كنندة ميزان دفع كلسيم هورمون پاراتيروئيد است.
6.ويتامين D يك اثر قوي بر افزايش جذب كلسيم از روده و هم چنين اثرات مهمي بر رسوب استخوان و جذب مجدد استخوان دارد.
خود ويتامين D مادة فعالي نيست كه موجب بروز اين اثرات مي شود بلكه ويتامين D مي بايستي ابتدا از طريق يك سري متوالي واكنشها در كبد و كليه ها بصورت فرآوردة فعال نهائي يعني:
1، 25 – دي هيدروكسي كوله كالسيفرول در آيد كه منجر به تشكيل اين ماده از ويتامين D مي شود.
7.تركيبات ويتامين D
چندين تركيب مختلف كه از استرولها بدست مي آيند به خانوادة ويتامين D تعلق دارند و كلية اين مواد اعمال كم و بيش مشابهي انجام مي دهند. مهمترين اين مواد كوله كالسيفرول موسوم به ويتامين D3 است.
قسمت اعظم اين ماده در پوست بر اثر عمل اشعة ماوراي بنفش خورشيد بر 7- دهيدروكلسترول تشكيل مي شود. در نتيجه قرار گرفتن در معرض نور خورشيد از كمبود ويتامين D جلوگيري مي كند . تركيبات ويتامين D موجود در غذا با كالسيفرول مشابه هستند.
8.نخستين مرحله در فعال شدن كوله كالسيفرول و تبديل آن به 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول است كه در كبد به انجام مي رسد.
9. 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول يك اثر فيد بكي مهاري بر واكنشهاي تبديلي دارد كه به دو دليل اهميت فوق العاده اي دارد.
(1)اين مكانيسم فيد بكي غلظت 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول در پلاسما را دقيقاً تنظيم مي كند.
(2) اين تبديل كنترل شدة ويتامين D3 به 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول،.يتامين D3 را براي مصرف آتي ذخيره مي كند، زيرا ويتامين D3 پس از تبديل فقط براي مدت كوتاهي در بدن باقي مي ماند در حاليكه بصورت ويتامين D مي تواند تا چند ماه در كبد ذخيره شود.
10.تبديل 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول را در كليه ها به 1،25- دي هيدروكسي كوله كالسيفرول صورت مي گيرد.
اين ماده فعالترين شكل ويتامين D3 است. چون فرآورده هاي قبل از آن كمتر از يك هزارم فعاليت ويتامين D را دارد. بنا بر اين ويتامين D در غياب كليه ها تقريباً بي اثر است.
در غياب اين هورمون تقريباً هيچ گونه 1،25- دي هيدروكسي كوله كالسيفرول تشكيل نمي شود. بنابراين هورمون پاراتيروئيد يك تاثير قوي در تعيين اثرات عملي ويتامين D در بدن و بويژه اثرات آن بر جذب كلسيم در روده و اثرات آن بر استخوانها دارد.
11.غلظت پلاسمائي 1،25- كوله كالسيفرول به نسبت معكوس غلظت يون كلسيم در پلاسما تغيير مي كند. دو دليل براي اين موضوع وجود دارد.
12.يون كلسيم اثر خفيفي در جلوگيري از تبديل 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول به 1، 25 – دي هيدروكسي كوله كالسيفرول را دارد.
13.مهمتر اين كه هنگامي كه غلظت يون كلسيم پلاسما از 10 ميلي گرم در دسي ليتر بالاتر رود سرعت ترشح هورمون پاراتيروئيد شديداً كاهش مي يابد.
هورمون پاراتيروئيد موجب پيش برد تبديل 25- هيدروكسي كوله كالسيفرول به 25- دي هيروكسي كوله كالسيفرول در كليه ها مي شود.
توجه: بنابراين هنگامي كه غلظت يون كلسيم پلاسما بالا است تشكيل 1، 25 – دي هيدروكسي كوله كالسيفرول شديداً كاهش مي يابد.
14.غلظت كلسيم در پلاسما در حدود 9,4 ميليگرم در صد و بطور طبيعي بين 9 و10 ميلي گرم در صد تغيير مي كند. اين مقدار تقريباً معادل با 2,4 ميلي مول در ليتر است.
15.پس غلظت طبيعي يون كلسيم در پلاسما و مايعات بين سلولي حدود 1,2 ميلي مول درليتر يا 2,4 ميلي اكي والان در ليتر يعني فقط نصف غلظت كل كلسيم در پلاسما است.
اين كلسيم در بدن و ازجمله، اثر كلسيم بر قلب،سيستم عصبي و تشكيل استخوان اهميت دارد.
16.ويتامين D باعث عبور فسفات از اپيتليوم لولة گوارش مي شود.
17.بالارفتن يا تهي شدن يون يا تهي شدن يون كلسيم در مايع خارج سلولي موجب بروز اثرات فوري فوق العاده شديد مي شود. هم هيپوكلسيمي وهم هيپو فسفاتمي طولاني رسوب مواد معدني در استخوان را شديداَ كاهش مي دهد.
نتيجه:هيپوكليسمي موجب بروز تتاني ميگردد. اما هم چنين گاهي بعلت عمل آن بر سيستم عصبي مركزي از نظر افزايش تحريك پذيري موجب تشنج مي شود.
توجه: تتاني معمولاَ هنگامي بوجود مي آيد كه غلظت كلسيم خون از 9,4 ميلي گرم در دسيليتر خون به حدود 6 ميلي گرم در دسي ليتر برسد. كه فقط 35 درصد پائين تر از غلظت طبيعي كلسيم است و درغلظت حدود 4 ميلي گرم در دسي ليتر كشنده است.
18.هنگامي كه غلظت كلسيم در مايعات بدن از حد طبيعي بالاتر رود سيستم عصبي تضعيف شده و فعاليتهاي رفلكسي سيستم مركزي كند ميگردد. اثرات تضعيفي افزايش غلظت كلسيم هنگامي كه غلظت كلسيم خون از حدود 12 ميلي گرم درصد بالا تر رود شروع به پيدايش كرده و درغلظت بالا تر از 15 مبلي گرم درصد بارز مي شوند. هنگامي كه غلظت كلسيم از حدود 17 درصد ميلي گرم درصد در مايعات بدن بالا تر مي رود، فسفات كلسيم در سراسر بدن رسوب مي كند.
19.املاح استخوان:
املاح متبلوري كه در ماتريس آلي استخوان رسوب مي كنند اصولاَ از كلسيم و فسفات تشكيل شده اند و فرمول املاح متبلور اصلي كه هيدروكسي آپاتيت ها ناميده مي شوند، بقرار زير است:
20.نسبت كليسم به فسفر در شرايط تغذيه اي مختلف بسيار متغير بوده و بر اساس وزن بين 1,3 تا 2 تغيير مي كند. يونهاي منيزيم، سديم، پتاسيم و كربنات نيز در ميان املاح استخواني وجود دارند.
نتيجه مطالب بيان شده (دقت شود)
1.اين مقدار کلسيمی که امروزه توصيه می شود استفاده شود منطقی نيست.
استفاده از سه ليوان شير روزانه که برابر است با 1000 ميلی گرم کلسيم در روز که 900 ميلی گرم آن از طريق مدفوع و 100 ميلی گرم آن از طريق ادرار دفع می شود.
سوال ؟ چقدر از اين مقدار کلسيم مصرف شده جذب شده است ؟
2.مصرف زياد کلسيم موجب عدم تعادل کلسيم و فسفات مي شود که در اين حالت فسفات از طريق ادرار دفع می شود. (نسبت کلسيم به فسفات نبايد بيش ار 1,3 تا 2 باشد).
3.مقدار کلسيم موجود در يک دسی ليتر خون بايد بين 8,3 تا 10 ميلی گرم باشد در صورت افزايش کلسيم از اين مقدار فيد بکی به غدد پاراتيروئيد ارسال شده و اين غدد از کار خواهد افتاد و ديگر کلسيمی جذب نخواهد شد.
4.کلسيم در بدن به تنهائی قابل جذب نمی باشد.
5.کلسيم در بدن زمانی قابل جذب است که همراه با فسفات و ويتامين D باشد.
6.يکی از راه های جذب اين ويتامين استفاده از نور مستقيم آفتاب که با پوست درتماس باشد.
7.در ايران عموماٌ خانمها از اين نعمت خدادادی استفاده نمی کنند و هنگام خارج شدن از منزل پوست را با کرم ضد آفتاب چرب می کنند که مبادا از نور آفتاب استفاده کنند.
8.کلسيم زمانی قابل جذب است که محيط قليائی باشد و جالب توجه اين که در محيط اسيدی کلسيم قابل جذب نيست. در اين محيط معمولاٌ بدن از کلسيم موجود در استخوان برداشته و مورد استفاده قرار می دهد که در نتيجه به مرور سائيدگی استخوان اتفاق می افتد.
9.کلسيم زمانی قابل جذب است که شخص روزانه مقداری نرمش و ورزش معقول انجام دهد در غير اين صورت جذب کلسيم مختل خواهد شد.
10.کلسيم زمانی قابل جذب است که شخص از سيستم گوارش سالمی بر خوردار باشد. سالم بودن روده ها برای جذب کلسيم خورده شده.
11.کلسيم در صورتی قابل جذب است که انسان از کبد سالمی بر خوردار باشد. تبديل کوله کلسيفرول به 25 – هيد روکسي کوله کلسيفرول در کبد.
12.کلسيم زمانی قابل جذب است که فرد کليه های سالمی را داشته باشد. تبديل کوله کلسيفرول به 1،25 – دی هيدروکسی کوله کلسيفرول در کليه ها.
13.در صورت عدم فعاليت غدد پاراتيرويد جذب کلسيمی صورت نخواهد گرفت.
14.سالم بودن غده تيروئيد که موجب متابوليسم می شود.
توجه: کلسيم زمانی قابل جذب است که اندامهای فوق از سلامت کامل برخوردار باشند.
15.ماست يکی از لبنيات رايج در جيره غذائی مردم است که مضرات فراوانی دارد از جمله:
الف: 25 درصد ماست اسيد لاکتيک است.
ب: اسيد لاکتيک موجب تضعيف نرونهای مغزی می شود.
ج: اين ماده موجب اسيدی بودن محيط شده و جذب مولکولهای کلسيم دچار اشکال می شود
د: ماست موجب يبوست مزاج شده و گرفتاريهای عديده ای را موجب می شود.
ه: بر اثر يبوست مزاج سم خطر ناکی بنام پتومائين و گازهای سمی از جمله اندل , اسکاتل , فنل و سولفور در روده توليد شده و دوباره جذب خون شده و سيستم عصبی را مختل مي کند.
16.شير دارای قندی است به نام لاکتوز که برای جذب آن در بدن نياز به آنزيم لاکتاز دارد , در افراد بزرگ سال اين آنزيم معمولاٌ وجود ندارد.
17.افراد بزرگسال بر اثر نوشيدن شير عموماٌ دچار اختلالات گوارشی می شوند.
18.ماست بخاطر داشتن اسيد لاکتيک موجب جذب زياد کلسيم از روده شده و تعادل کلسيم خون را مختل می کند.
19.کلسيم مازاد موجب رسوب در نقاط مختلف بدن از جمله: پاشنه پا , (خار پاشنه) لکنچه کليه , (سنگ کليه) انتهای استخوان دنبالچه (بزرگ شدن اين استخوان) و در قسمتهای مختلف بدن بصورت رسوبات کلسيمی (تومورهای کلسيمی) می شود.
توجه: کلسيم مگر فقط در لبنيات است که اينقدر توصيه می شود ؟
20.رسوب کلسيم مازاد در ديواره عروق کرونر قلب و ايجاد آرتريو اسکلروزيز می کند.
21.وجود ماده ای بنام آفلاتوکسين در لبنيات که بسيار خطر آفرين است، زيرا بر اثر استفاده از نان خشک کپک زده در جيره غذائی دام موجب انتقال اين ماده از نان به شير می شود.
22.اين ماده سيستم ايمنی بدن را تضعيف کرده و انسان را در معرض خطر جدی قرار مي دهد.
23.ضمناٌ چه ضرورتی وجود دارد که اين مقدار کلسيم را بايد استفاده کرد ؟
24.استفاده از اين مقدار کلسيم ( 1000ميلی گرم در روز ) موجب آرتروز می گردد.
زيرا همان طور که قبلاٌ متذکر شدم اين مقدار کلسيم جذب نمی شود.
25.استفاده از اين مقدار لبنيات موجب عدم تعادل مغز و افزايش مايعات مغزی می شود.
26.استفاده از لبنيات بطور مداوم باعث خواب آلودگی در شخص می شود.
27.اين نوع افراد از انجام فعاليتهای فکری دقيق سريع خسته شده و زود عصبی می شوند.
28.استفاده مدام از لبنيات موجب دردهای شديد پريود در بانوان شده و بمرور نظم پريود آنها مختل شده و بمرور دچار بيماری آمنوره ثانويه می شوند.
29.استفاده مکرر از لبنيات خصوصاً ماست موجب ضعف رفتن پا از زانو به پائين می شود.
30.در مجموع استفاده از لبنيات زياد موجب دردهای استخوانی می شود.
توجه: در مجموع لبنيات بخاطر اسيدی بودن برای سيستم اسکلت و استخوانبندی مضرمي باشد.
هنگامي كه غلظت كلسيم در مايعات بدن از حد طبيعي بالاتر رود سيستم عصبي تضعيف شده و فعاليتهاي رفلكسي سيستم مركزي كند ميگردد
31. بر اثر فعاليت در ماهيچه های بدن لاکتات ايجاد شده و موجب خستگی شخص می شود جالب توجه اينکه 25 درصد ماست اسيد لاکتيک بوده و با مصرف اين مواد غذائی در حقيقت خستگی را به بدن تزريق می کنيم و ساعتها بخواب می رويم.
32.افرادی که دارای يبوست مزاج هستند خوردن ماست بسيار خطر آفرين است.
33.استفاده از ماست برای کودکان خطرناک بوده زيرا هيدروژن موجود در مغز را زياد کرده و به همين خاطر جريانات خون مغزی افزايش پيدا کرده وکودکان دچار پيش فعالی می شوند.
34.استفاده مکرر از ماست و ساير مواد لبنی شرايط ايجاد اسيدوز را در بدن افزايش می دهد.
35.برای ماندگاری مواد لبنی مانند دوغ ماده نگهدارنده ای مانند: بنزوات به آن اضافه می کنند که اين ماده در محيط اسيدی تبديل به بنزوئين می شود که بسيار خطرناک است.
36.نوشيدن دوغ همراه غذا موجب مختل شدن شيره گوارشی می شود.
37.استفاده از لبنيات موجب تشديد بيماری صرع می شود.
38.استفاده از لبنيات موجب تشديد بيماريهای اتو ايميون مانند: روماتيسم مفصلی خواهد شد.
(بخاطر اسيدی بودن اين ماده و موجب عدم جذب کلسيم و فسفات).
39.استفاده از ماست موجب افزايش آنزيم (LDH) در خون می شود.
زيرا وجود اسيد لاکتيک موجب افزايش اين ماده در خون می شود.
40.مصرف زياد لبنيات (1000) ميلی گرم در روز موجب سرطان تخمدان در خانمها و سرطان پروستات در آقايان می شود! (خبر اينتر نتی).
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
مث افسانه بی اندازه بودی ...