2013/01/20, 04:14 PM
بچه ها...
من اینو قبلا هم گفتم...الانم میگم و باز هم خواهم گفت:
این مسئله ی ام اس حتی اگه خفیف باشه حتی اگه احتمالش بره باید به همسر گفته بشه....
من کاری با خونواده ی همسر ندارم....خیلی ها بیجنبنشاید فردا با کوچکترین بحثی از این ام اس به عنوان حربه علیهتون استفاده کنن و این باعث فاصله افتادن بینتون بشه و اختلاف بین شما و همسرتون
ولی باید به طرف مقابل بگین...حتــــــــــــــــــــــما!
مگه خودمون نمیگیم ام اس هزار چهره داره؟
از کجا انقد مطمئنید شاید خدایی نکرده زبونم لال شمایی که اصلا مشکل ظاهری نداری فردا با یه حمله بدنت تا چند ماه بیحس شد!
چه جوری میخوای اینم قایمش کنی از طرف مقابل؟
میتونی یه پارچ آبو که میده دستت بزاریش سر جاش؟
میتونی 1 لیوان آب دس بگیری بدی بهش؟
گیرم یه 1 هفته میگی بیخیال هیچی نیستو خودش خوب میشه و اینا....
بعد یه مدت اون نمیگه پاشو بریم پیش دکترببینم تو چته؟
بری معلوم بشه دروغ گفتی میدونی چقد پیشش خراب میشی؟
بخدا قسم دیگه بهت اعتماد نمیکنه....
بخدا کار به جدایی هم میکشه....
اگه ثابت کنه که قبل عقد مریض صعب العلاج بودی و ازش پنهون کردی میتونه راحت ازت جدا شه یا طلاقت بده....
ترو خدا می ارزه؟
می ارزه قولش بزنیمو سلامتیمونو به خطر بندازیم و هی دغدغه داشته باشیم که بفهمه چی میشه؟
می ارزه سرت گیج بره مثلا....ولی از ترست که مبادا بویی ببره چیزی بهش نگی و به زورم شده ادامه بدی؟
بخدا نمی ارزه....
بهش بگین...
همون جلسه ی دوم....
نزارین وابستتون بشه بعد بهش بگین...
این حقشه بدونه...حقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه!
هر چقدرم ادعا کنیم ما سالمیم باید اینم قبول کنیم که یه بیمار ام اسی هستیم که به راحتی قابل کنترله....
بزا اونم اینو بدونه و تصمیم بگیره...
باهاتون موند بدونین تا آخر عمر این آدم میمونه و میتونید بهش تکیه کنین...
اگه نموند بزارین بره....مطمئن باشین از اون دسته آدماییه که شریک زندگیشو سر هیچی میزاره و میره(بعد ازدواج منظورمه)
یعنی با کوچکترین بهونه ای این آدم خواهد رفت!همون بهتر که الان بره....قبل رسمی شدن....!
بگید به طرف بچه ها.......ازتون خواهش میکنم!
من اینو قبلا هم گفتم...الانم میگم و باز هم خواهم گفت:
این مسئله ی ام اس حتی اگه خفیف باشه حتی اگه احتمالش بره باید به همسر گفته بشه....
من کاری با خونواده ی همسر ندارم....خیلی ها بیجنبنشاید فردا با کوچکترین بحثی از این ام اس به عنوان حربه علیهتون استفاده کنن و این باعث فاصله افتادن بینتون بشه و اختلاف بین شما و همسرتون
ولی باید به طرف مقابل بگین...حتــــــــــــــــــــــما!
مگه خودمون نمیگیم ام اس هزار چهره داره؟
از کجا انقد مطمئنید شاید خدایی نکرده زبونم لال شمایی که اصلا مشکل ظاهری نداری فردا با یه حمله بدنت تا چند ماه بیحس شد!
چه جوری میخوای اینم قایمش کنی از طرف مقابل؟
میتونی یه پارچ آبو که میده دستت بزاریش سر جاش؟
میتونی 1 لیوان آب دس بگیری بدی بهش؟
گیرم یه 1 هفته میگی بیخیال هیچی نیستو خودش خوب میشه و اینا....
بعد یه مدت اون نمیگه پاشو بریم پیش دکترببینم تو چته؟
بری معلوم بشه دروغ گفتی میدونی چقد پیشش خراب میشی؟
بخدا قسم دیگه بهت اعتماد نمیکنه....
بخدا کار به جدایی هم میکشه....
اگه ثابت کنه که قبل عقد مریض صعب العلاج بودی و ازش پنهون کردی میتونه راحت ازت جدا شه یا طلاقت بده....
ترو خدا می ارزه؟
می ارزه قولش بزنیمو سلامتیمونو به خطر بندازیم و هی دغدغه داشته باشیم که بفهمه چی میشه؟
می ارزه سرت گیج بره مثلا....ولی از ترست که مبادا بویی ببره چیزی بهش نگی و به زورم شده ادامه بدی؟
بخدا نمی ارزه....
بهش بگین...
همون جلسه ی دوم....
نزارین وابستتون بشه بعد بهش بگین...
این حقشه بدونه...حقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه!
هر چقدرم ادعا کنیم ما سالمیم باید اینم قبول کنیم که یه بیمار ام اسی هستیم که به راحتی قابل کنترله....
بزا اونم اینو بدونه و تصمیم بگیره...
باهاتون موند بدونین تا آخر عمر این آدم میمونه و میتونید بهش تکیه کنین...
اگه نموند بزارین بره....مطمئن باشین از اون دسته آدماییه که شریک زندگیشو سر هیچی میزاره و میره(بعد ازدواج منظورمه)
یعنی با کوچکترین بهونه ای این آدم خواهد رفت!همون بهتر که الان بره....قبل رسمی شدن....!
بگید به طرف بچه ها.......ازتون خواهش میکنم!
زنـــــــــــــــــــــده ام با نفـــــــــــــــــــس تو...!