2013/01/18, 12:22 PM
(2013/01/17, 10:59 PM)khatereh. نوشته است: پسر داییم نامزد قبلی منه که قبل از اینکه درباره بیماریم بدونم به دلایلی نامزدیمو باهاش بهم زده بودمفکر کنم یه سالی از تشخیص بیماریت می گذره درسته؟
اما چند ماه بعد از این موضوع بیماریم رو فهمید و مرتب پیام میده و تلفن میزنه
ایران نیست و داره درس میخونه اما وقتی که میاد من یه جا میرم که چشم تو چشمش نشم
این موضوع اذیتم میکنه.....نمیخوام که با این بیماری با هیچ کسی ازدواج کنم مخصوصا اون که احساس میکنم به خاطر صحبتهای خانواده از همون اول نامزدم شد
شما اگه جای من بودین چطور باهاش برخورد میکردین؟
منم اولش که متوجه بیماریم شدم همین حس رو داشتم با کل دنیا هم قهر کرده بودم و می گفتم هرگز ازدواج نمی کنم ولی الان با گذشت زمان دیگه همچین حسی رو ندارم. بنابراین فکر کنم اهنوز در شرایطی نیستی که بتونی در مورد چیزای مهم زندگی مثه ازدواج تصمیم قطعی بگیری به خودت زمان بده روحیه ت رو حفظ کن بعد سر فرصت بشین فکر کن بدون وجود این بیماری نظرت نسبت به ازدواج با این شخص چی بود؟ آیا حاضر بودی برگشتنش رو بپذیری و به این رابطه یه فرصت دیگه ای بدی یا نه هنوزم جوابت منفی بود؟