2012/11/07, 03:09 PM
(2012/06/08, 08:48 AM)sooorooosh نوشته است: من نکردم.....ولی ای کاش کرده بودم.....چون بعضی اقوام فقط تو چشم میزنن....حالا نمی گم خوشحال شدن ولی بدشونم نیومده....البته نمیدونم شاید من زیادی حساس شدم....در مورد دوستامم ..1 دوست بیشتر ندارم که الان 14 -15 ساله رفیقیم.....اون و خانوادشم هم دارن ذره ذره پام میسوزن.....یعنی خدائیش میگم خیلی از بابام نگران تره.....اونم نباید میفهمید چون الان فقط باعث نگرانی و ناراحتیش شدم.....ادم که 10 بار ام اس نمیگیره که بگه تجربه دارم ولی ......کاش حتی مامان بابام هم نفهمیده بودن....مخصوصا مادرم....هی نگاهم میکنه غم و غصه میخوره....اگر بر میگشتم به 3 ماه پیش نمیزاشتم هیچ کس بفهمه
من به کسی غیر از خانوادم نگفتم، و دقیقا حس شمارو دارم. کاش خانوادم نفهمیده بودن مخصوصا بابام.
بابا یکی دوهفته اول که فهمید کم کونده بود دیوانه بشه.حالا هم گاهی اشک رو توی چشمای بابا و مامانم میبینم.
به سلامتی فکر کنید ، نه به درمان....
که درمان در واقع همان تکرار بیماری ست در ذهن
که درمان در واقع همان تکرار بیماری ست در ذهن