منم بسيااار زودرنج, حسسسساس و خودخور بودم
خيلى زود ناراحت ميشدم و بغض گلومو ميگرفت و تا اونجا كه ميشد چيزى به طرف مقابل نميگفتم در عوض شب تا صب, صب تا شب بهش فكر ميكردم هى ميگفتم چرا اينو نگفتم چرا اونو نگفتم چرا اينجورى شد...
خلاصه زودرنجى و خودخورى يكى از خصلتاى جدا نشدنى از منه اما اصولا نميزارم كسى متوجه ناراحتيم بشه
خيلى زود ناراحت ميشدم و بغض گلومو ميگرفت و تا اونجا كه ميشد چيزى به طرف مقابل نميگفتم در عوض شب تا صب, صب تا شب بهش فكر ميكردم هى ميگفتم چرا اينو نگفتم چرا اونو نگفتم چرا اينجورى شد...
خلاصه زودرنجى و خودخورى يكى از خصلتاى جدا نشدنى از منه اما اصولا نميزارم كسى متوجه ناراحتيم بشه
براى تو
براى چشمهايت..
براى من
براى دردهايم..
براى ما
اى كاش خدا كارى بكند...
براى چشمهايت..
براى من
براى دردهايم..
براى ما
اى كاش خدا كارى بكند...