2010/06/19, 08:15 AM
آیا فعالیتهای ذهنی می توانند مانع بروز مشکلات مربوط به حافظه در بیماران ام اس گردند؟
به گزارش ساینس دیلی ( مورخه چهاردهم ژوئن 2010 ) اخیراً مطالعه ای انجام شده که اظهار دارد آن دسته از سبکهای زندگی که با فعالیتهای روحی همراه هستند، میتوانند مانع بروز مشکلات مربوط به یادگیری و حافظه در بیماران ام اس گردند. این مطالعه در تاریخ پانزدهم ژوئن 2010 در مجله مغز و اعصاب که متعلق به آکادمی مغز و اعصاب آمریکاست منتشر شده است.
جیمز سوماوسکی نویسنده این مطالعه(دارای مدرک دکترا)شاغل در مرکز تحقیقات بنیاد کسلر واقع در وست اورنج، نیوجرسی اینطور گزارش میدهد که بسیاری از بیماران مبتلا به ام اس با مشکلات حافظه و یادگیری روبه رو هستند. این مطالعه نشان میدهد که داشتن فعالیتهای ذهنی در زندگی روزمره، میتواند تا حد زیادی، باعث کاهش میزان اثرات مضر حاصل از آسیبهای مغزی گردد.
این گفته به این معنی ست که توانایی حافظه و یادگیری در کسانی که فعالیتهای ذهنی بالا دارند، حتی با وجود آسیبهای زیاد مغزی( آتروفی مغز در اسکن مغز) میتواند در سطح عالی باقی بماند. در مقابل، بیماران با فعالیت ذهنی کمتر، بیشتر در معرض مشکلات حافظه و یادگیری قرار می گیرند حتی اگر میزان صدمات مغزی حاصل از بیماری در آنها در سطح بسیار کم باشد.
این مطالعه با حضور 44 نفر شرکت کننده، حول و حوش 45 سال سن و میانگین یازده سال ابتلا به بیماری ام اس انجام شد. نویسنده در این مطالعه به بررسی میزان غنا و فقر دایره واژگانی شرکت کنندگان پرداخت. لازم به توضیح نیست که غنای دایره لغات هر کسی معمولا از طریق فعالیتهای اکتسابی نظیر مطالعه و تحصیل حاصل میشود.
مطالعه نشان داد آنهایی که در زندگی روزمره شان دارای فعالیتهای ذهنی هستند در امتحانهای یادگیری و حافظه نمرات بهتری را کسب میکنند، حتی با وجود داشتن صدمات مغزی زیاد. برای مثال در آزمون شفاهی یادگیری و حافظه، تعداد پانزده آزمون از شرکت کنندگان به عمل آمد؛ بدین ترتیب که از آنها خواسته شد یک لیست حاوی ده لغت را بخاطر بسپارند و بعد از سی دقیقه آنها را از حفظ بگویند.
در میان کسانی که از زندگی ذهنی فعالی برخوردار بودند، میزان یادگیری و یادآوری کلمات در هر دو گروه (دارای صدمات مغزی کم و زیاد) یکسان بوده است. ( ضریب فراموشی حدود 1% و میانگین به یادآوری لغات، حدود 9.5 الی 9.6 لغت از مجموع ده لغت بوده است.)
در مقابل، افرادی که در زندگی روزمره شان از فعالیتهای ذهنی کمتری برخوردار بودند، نه تنها یادگیری شان به کندی انجام میشد بلکه تعداد لغاتی را که میتوانستند بعد از سی دقیقه به یاد بیاورند هم کم بود و البته میزان یادگیری و بخاطر آوری لغات در میان کسانی که صدمات ذهنی بیشتری داشتند نسبت به آنها که صدمات ذهنی کمتری داشتند، ضعیفتر بوده است. ( ضریب فراموشی 16% و میانگین به یادآوری، حدود 8 الی 9.6 لغت از مجموع ده لغت بوده است.)
جیمز سوماوسکی میگوید: یافته ها نشان میدهد که فعالیتهای ذهنی می توانند باعث شکل گیری "ذخیره شناختی" فرد گردند که می توان از آن به عنوان بافر برای مقابله با اختلالات حافظه ای مرتبط با بیماری نام برد. تفاوت "ذخیره شناختی" در میان مبتلایان به ام اس پاسخ مناسبی ست برای این سوال که چرا بعضی از افراد در همان اوایل بیماری دچار مشکلات حافظه می شوند، در حالی که بعضی دیگر، تا سالها بعد و حتی هرگز حافظه و قدرت یادگیری خود را از دست نمیدهند.
پیتر آرنت، دارای مدرک دکترا؛ از دانشگاه ایالتی پن، دانشگاه پارک، ایالت پنسیلوانیا و همچنین نویسنده سرمقاله این مطالعه علمی ست که اینطور می گوید:این نتایج، سیل سوالات جدیدی در رابطه با ام اس را مطرح میکند که میتواند تاثیر قابل توجهی در پیشرفت روند تحقیقات آتی این بیماری داشته باشد. این احتمال میرود که بیماران بتوانند با تقویت "ذخیره شناختی" خود تا حد زیادی مانع بروز مشکلات شناختی بعدی شوند.
آرنت ادامه داد:طرح چنین احتمالی، بسیار جذاب به نظر میرسد زیرا بروز مشکلات شناختی در بیماران ام اس امری بسیار معمول است. البته قبل از هر گونه توصیه موکد، بایستی تحقیقات گسترده و کاملتری در این خصوص انجام گیرد. البته اینکه بیماران ام اس را تشویق نمائیم تا در آن دسته از فعالیت هایی که می تواند باعث بهبود "ذخیره شناختی" شان شود، مشارکت داشته باشند، امری بسیار منطقی به نظر میرسد. پاره ای از این فعالیتها عبارتند از: جدول کلمات متقاطع، پازل ها، بازی کلمات، ورزشهای منظم و برقراری روابط اجتماعی.
سوماوسکی می گوید: این یافته ها، بسیار نزدیک به تحقیقاتی ست که به بررسی "ذخیره شناختی" در پیری و بیماری آلزایمر میپردازد. مطالعات در این خصوص نشان داده است که مشارکت در فعالیتهای شناختی اوقات فراغت، مثل مطالعه کتاب و بازی های فکری، همچنین می توانند از اثرات مخرب بیماری آلزایمر جلوگیری نمایند. البته برای اثبات ارتباط فعالیتهای ذهنی اوقات فراغت با "ذخیره شناختی" در بیماران ام اس، نیازمند انجام تحقیقات بیشتری میباشیم.
به گزارش ساینس دیلی ( مورخه چهاردهم ژوئن 2010 ) اخیراً مطالعه ای انجام شده که اظهار دارد آن دسته از سبکهای زندگی که با فعالیتهای روحی همراه هستند، میتوانند مانع بروز مشکلات مربوط به یادگیری و حافظه در بیماران ام اس گردند. این مطالعه در تاریخ پانزدهم ژوئن 2010 در مجله مغز و اعصاب که متعلق به آکادمی مغز و اعصاب آمریکاست منتشر شده است.
جیمز سوماوسکی نویسنده این مطالعه(دارای مدرک دکترا)شاغل در مرکز تحقیقات بنیاد کسلر واقع در وست اورنج، نیوجرسی اینطور گزارش میدهد که بسیاری از بیماران مبتلا به ام اس با مشکلات حافظه و یادگیری روبه رو هستند. این مطالعه نشان میدهد که داشتن فعالیتهای ذهنی در زندگی روزمره، میتواند تا حد زیادی، باعث کاهش میزان اثرات مضر حاصل از آسیبهای مغزی گردد.
این گفته به این معنی ست که توانایی حافظه و یادگیری در کسانی که فعالیتهای ذهنی بالا دارند، حتی با وجود آسیبهای زیاد مغزی( آتروفی مغز در اسکن مغز) میتواند در سطح عالی باقی بماند. در مقابل، بیماران با فعالیت ذهنی کمتر، بیشتر در معرض مشکلات حافظه و یادگیری قرار می گیرند حتی اگر میزان صدمات مغزی حاصل از بیماری در آنها در سطح بسیار کم باشد.
این مطالعه با حضور 44 نفر شرکت کننده، حول و حوش 45 سال سن و میانگین یازده سال ابتلا به بیماری ام اس انجام شد. نویسنده در این مطالعه به بررسی میزان غنا و فقر دایره واژگانی شرکت کنندگان پرداخت. لازم به توضیح نیست که غنای دایره لغات هر کسی معمولا از طریق فعالیتهای اکتسابی نظیر مطالعه و تحصیل حاصل میشود.
مطالعه نشان داد آنهایی که در زندگی روزمره شان دارای فعالیتهای ذهنی هستند در امتحانهای یادگیری و حافظه نمرات بهتری را کسب میکنند، حتی با وجود داشتن صدمات مغزی زیاد. برای مثال در آزمون شفاهی یادگیری و حافظه، تعداد پانزده آزمون از شرکت کنندگان به عمل آمد؛ بدین ترتیب که از آنها خواسته شد یک لیست حاوی ده لغت را بخاطر بسپارند و بعد از سی دقیقه آنها را از حفظ بگویند.
در میان کسانی که از زندگی ذهنی فعالی برخوردار بودند، میزان یادگیری و یادآوری کلمات در هر دو گروه (دارای صدمات مغزی کم و زیاد) یکسان بوده است. ( ضریب فراموشی حدود 1% و میانگین به یادآوری لغات، حدود 9.5 الی 9.6 لغت از مجموع ده لغت بوده است.)
در مقابل، افرادی که در زندگی روزمره شان از فعالیتهای ذهنی کمتری برخوردار بودند، نه تنها یادگیری شان به کندی انجام میشد بلکه تعداد لغاتی را که میتوانستند بعد از سی دقیقه به یاد بیاورند هم کم بود و البته میزان یادگیری و بخاطر آوری لغات در میان کسانی که صدمات ذهنی بیشتری داشتند نسبت به آنها که صدمات ذهنی کمتری داشتند، ضعیفتر بوده است. ( ضریب فراموشی 16% و میانگین به یادآوری، حدود 8 الی 9.6 لغت از مجموع ده لغت بوده است.)
جیمز سوماوسکی میگوید: یافته ها نشان میدهد که فعالیتهای ذهنی می توانند باعث شکل گیری "ذخیره شناختی" فرد گردند که می توان از آن به عنوان بافر برای مقابله با اختلالات حافظه ای مرتبط با بیماری نام برد. تفاوت "ذخیره شناختی" در میان مبتلایان به ام اس پاسخ مناسبی ست برای این سوال که چرا بعضی از افراد در همان اوایل بیماری دچار مشکلات حافظه می شوند، در حالی که بعضی دیگر، تا سالها بعد و حتی هرگز حافظه و قدرت یادگیری خود را از دست نمیدهند.
پیتر آرنت، دارای مدرک دکترا؛ از دانشگاه ایالتی پن، دانشگاه پارک، ایالت پنسیلوانیا و همچنین نویسنده سرمقاله این مطالعه علمی ست که اینطور می گوید:این نتایج، سیل سوالات جدیدی در رابطه با ام اس را مطرح میکند که میتواند تاثیر قابل توجهی در پیشرفت روند تحقیقات آتی این بیماری داشته باشد. این احتمال میرود که بیماران بتوانند با تقویت "ذخیره شناختی" خود تا حد زیادی مانع بروز مشکلات شناختی بعدی شوند.
آرنت ادامه داد:طرح چنین احتمالی، بسیار جذاب به نظر میرسد زیرا بروز مشکلات شناختی در بیماران ام اس امری بسیار معمول است. البته قبل از هر گونه توصیه موکد، بایستی تحقیقات گسترده و کاملتری در این خصوص انجام گیرد. البته اینکه بیماران ام اس را تشویق نمائیم تا در آن دسته از فعالیت هایی که می تواند باعث بهبود "ذخیره شناختی" شان شود، مشارکت داشته باشند، امری بسیار منطقی به نظر میرسد. پاره ای از این فعالیتها عبارتند از: جدول کلمات متقاطع، پازل ها، بازی کلمات، ورزشهای منظم و برقراری روابط اجتماعی.
سوماوسکی می گوید: این یافته ها، بسیار نزدیک به تحقیقاتی ست که به بررسی "ذخیره شناختی" در پیری و بیماری آلزایمر میپردازد. مطالعات در این خصوص نشان داده است که مشارکت در فعالیتهای شناختی اوقات فراغت، مثل مطالعه کتاب و بازی های فکری، همچنین می توانند از اثرات مخرب بیماری آلزایمر جلوگیری نمایند. البته برای اثبات ارتباط فعالیتهای ذهنی اوقات فراغت با "ذخیره شناختی" در بیماران ام اس، نیازمند انجام تحقیقات بیشتری میباشیم.
شخصيت منو با برخوردم اشتباه نگير!
شخصيت من چيزيه كه "من" هستم اما برخوردِ من بستگي به اين داره كه "تو" كي هستي...!
شخصيت من چيزيه كه "من" هستم اما برخوردِ من بستگي به اين داره كه "تو" كي هستي...!