خیلی جالبه که من خودم واسه خودم این بیماری رو تشخیص دادم و جالب تر اینکه وقتی جواب ام آر آی نشون داد که ام اس دارم، از همه بیشتر خودم شکه شدم(خداییش خیلی ضایع ام).........آقا اشکی ریختم من که نگو و نپرس...خلاصه کل عید 91 رو به مامان و بابا و خودم حروم کردم...........بعد عید رفتم پیش یه دکتر خوب(منطقی)...........گفت:" بیشین سرجات بچه .....من تا آزمایش مایع نخاع ندی، قبول ندارم که ام اس داری"...............القصه..منه بینوا هم این آزمایش کوفتی رو دادم و دیگه من و ام اس باهم دوستای جون جونی شدیم(آره ارواح عمه جانم)............یه موقع خدایی نکرده فکر نکنید که من هنوزم باهاش مشکل دارم یا هنوز که هنوزه با خودم و ام اس درگیرم ها.................نه ...اصلا.....ابدا.............
شانه ات کو ؟
دنیایم باز به هم ریخته ...
دنیایم باز به هم ریخته ...