2012/08/05, 09:47 PM
من قبل از ام اس خيلى پر جنب و جوش بودم.تو جمع هميشه از همه شادتر بودم با وجود همه مشكلاتى كه داشتم
اما بعد از تشخيص ام اس تا مدتى روحيمو باخته بودم.پذيرشش برام سخت بود,تازه بعد از يكسال كه داشتم باش كنار مياومدم تنها اميد زندگيم كه مامانم بود رو از دست دادم و اون موقع بود كه فهميدم من چيزاى با ارزش ترى هم داشتم ولى زيادى خودمو با ام اس درگير كرده بودم
بعد با وجود تنهايى و مشكلات زياد با زندگيم كنار اومدم و الان هم راضيم.شكر
اما بعد از تشخيص ام اس تا مدتى روحيمو باخته بودم.پذيرشش برام سخت بود,تازه بعد از يكسال كه داشتم باش كنار مياومدم تنها اميد زندگيم كه مامانم بود رو از دست دادم و اون موقع بود كه فهميدم من چيزاى با ارزش ترى هم داشتم ولى زيادى خودمو با ام اس درگير كرده بودم
بعد با وجود تنهايى و مشكلات زياد با زندگيم كنار اومدم و الان هم راضيم.شكر
براى تو
براى چشمهايت..
براى من
براى دردهايم..
براى ما
اى كاش خدا كارى بكند...
براى چشمهايت..
براى من
براى دردهايم..
براى ما
اى كاش خدا كارى بكند...