2012/07/17, 10:57 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/07/18, 11:24 AM، توسط ehsan 10054.)
وقتي غرق بيماري شدي
وقتي فاصله زيادي داري تا نجات
وقي كسي نميتونه صدات را بشنوه
وقتي صدا يه زنجير ها را ميشنوي ...
ديگه چه فرقي ميكنه بترسي يا نه .
هیچ جز حسرت نباشد کار من
بخت بد، بیگانه ای شد یار من
بی گنه زنجیر بر پایم زدند
وای از این زندان محنت بار من
(فروغ فرخزاد)
وقتي فاصله زيادي داري تا نجات
وقي كسي نميتونه صدات را بشنوه
وقتي صدا يه زنجير ها را ميشنوي ...
ديگه چه فرقي ميكنه بترسي يا نه .
هیچ جز حسرت نباشد کار من
بخت بد، بیگانه ای شد یار من
بی گنه زنجیر بر پایم زدند
وای از این زندان محنت بار من
(فروغ فرخزاد)
...