امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات : 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شما همان هستيد كه خودتان باور داريد
#8
تحمل این نظریه برای کسانی که از قدرت تلقین در ایجاد بیماری و سلامتی باخبرند، سخت نخواهد بود. در بیماران سرطانی آنچه بیش از سرطان در مرگ بیمار مؤثر بوده، باور مرگ بوده است. اضطراب شدید و تلقین مأیوس‌کننده مرگ، شانس درمان را در بیماران لاعلاج تضعیف می‌کند. معدود بیمارانی که توانسته‌اند، سرطان خود را درمان کنند، اذعان می‌کنند که سلامتی خود را به دست آورده‌اند؛ چون امیدشان را از دست نداده‌اند. آنها باور داشته‌اند که می‌توانند خود را درمان کنند و زنده بمانند. با اعتقاد به شفا این امید برای هر بیماری فراهم است.

شفا می‌تواند نقطه اوج تلقین باشد که به یک‌باره اضطراب و یأس را از بین می‌برد و امید اثربخشی به وجود می‌آورد. بر این اساس اگر بیماری با توسل و تضرع شدید به آنچه آن را مقدس می‌پندارد، آمادگی لازم و زمینه مناسب را برای دریافت شفا پیدا کند، سپس این زمینه و استعداد مثلاً با یک خواب روحانی تحکیم شود، یک شوک روانی مثبت به وی وارد شده است و او خود را سلامت فرض می‌کند. در اثر این باور و اطمینان قوی، آثار شفا و بهبودی هم بسیار سریع و گاهی آنی نمایان می‌شود.

اشکال اساسی این نظریه، نقش محوری تلقین در شفایافتن است. بنابر اصل استقراء وجود یک بیمار شفایافته که در شفایش ردی از اعتقاد و باور (لوازم تلقین) وجود نداشته باشد، برای رد این مطلب کافی است؛ البته مردود دانستن نقش محوری تلقین در شفا به معنی انکار کلی تأثیر آن نیست؛ به عبارتی دیگر شاید بتوان پذیرفت که در شفا گاهی از تلقین استفاده می‌شود.

فردریک بیلز در مورد نقش تلقین در شفا می‌گوید: «برای بعضی مردم مشکل است که پس از عمری تکیه بر روش‌های مادی، بی‌درنگ به اوج درک برسند ... کسی که به نظر می‌رسد، عملکرد خطاناپذیر قانون روحی را به‌خوبی درک کرده است، با بیماران، رفتاری معقول و متعادل دارد. عیسی مسیح از یک اصل واحد برای معالجه بیمارانش استفاده می‌کرد؛ ولی نحوه برخورد و روشش همواره متفاوت بود. مسیح با مردم در همان سطحی که بودند، برخورد می‌کرد. در بعضی موارد به زبان‌آوردن کلمات، برای شفا کافی بود. در برخی دیگر، او فقط بیمار را لمس می‌کرد؛ ولی دست‌کم در یک مورد، هنگامی که چشمان مرد نابینایی را به «گل رس» آغشته کرد، از وسایل مادی استفاده کرد. او می‌دانست که هیچ‌گونه خاصیت شفا‌دهنده‌ای در گل رس وجود ندارد؛ ولی از طرفی نیز می‌دانست که آن مرد نابینا برای شفا احتیاج به تکیه‌گاهی مادی دارد و به همین دلیل در به‌کاربردن آن تردید نکرد.»

دعاها و اذکار ویژه‌ای که برای شفایافتن در دین ما وارد شده است نیز خالی از اثر تلقینی نیستند؛ به‌ویژه که بیشتر آن اذکار و اسامی باید به تعداد مشخص و زیادی تکرار شوند؛ بنابراین طبیعی است که اگر بیمار در هنگام ادای آنها اعتقادی به آنها نداشته باشد و یا اصلاً معنایشان را نداند یا توجهی به معنا نداشته باشد و فقط لقلقه زبانش باشند، در نتیجه‌گیری موفق نشود.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم , موجیم که آسودگی ما عدم ماست ....
 تشکر شده توسط : شهرزاد , ساغر , naazanin , meherafarin , ورپریده
  


پیام های داخل این موضوع
نقش تلقین در بهبود بیماریها - توسط okhtapus - 2012/06/11, 01:00 AM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان