2012/05/07, 06:14 PM
سلام به همه دوست های ام اسی
من هنوز توی مراحل تشخیصی هستم اما بیشتر از خودم نگران دخترم هستم که الان 8 سالشه . می ترسم اگه من بیمار باشم نتونم برایش مثل گذشته ها وقت بگذارم و ................
من مادر خودم از بچگی من بیمار بود و خوب خیلی زود به رحمت خدا رفت همیشه بیماری اش یک نکته عذاب آور توی زندگی من بوده نمی خواهم من هم برای بچه ام این جوری باشم
البته من تا حالا با یک بیماری ام اسی برخورد نداشتم ( البته از نزدیک) برای همین این تاپیک رو باز کردم که مادر و پدرهایی که ام اس دارنند با هم بیشتر آشنا بشوند و در مورد مسائل خودشون و بچه هاشون و احیانا مشکلاتشون با هم دردودل کنند.
من خودم یک دختر 8 ساله دارم کلاس دومه خیلی آرومه و بی نهایت به من وابسته کار میکنم تا ساعت 3 و بعد می آیم خونه و بقیه ساعته رو با هم هستیم تا ساعت 9 شب که جناب همسر تشریف می آورند
من هنوز توی مراحل تشخیصی هستم اما بیشتر از خودم نگران دخترم هستم که الان 8 سالشه . می ترسم اگه من بیمار باشم نتونم برایش مثل گذشته ها وقت بگذارم و ................
من مادر خودم از بچگی من بیمار بود و خوب خیلی زود به رحمت خدا رفت همیشه بیماری اش یک نکته عذاب آور توی زندگی من بوده نمی خواهم من هم برای بچه ام این جوری باشم

البته من تا حالا با یک بیماری ام اسی برخورد نداشتم ( البته از نزدیک) برای همین این تاپیک رو باز کردم که مادر و پدرهایی که ام اس دارنند با هم بیشتر آشنا بشوند و در مورد مسائل خودشون و بچه هاشون و احیانا مشکلاتشون با هم دردودل کنند.
من خودم یک دختر 8 ساله دارم کلاس دومه خیلی آرومه و بی نهایت به من وابسته کار میکنم تا ساعت 3 و بعد می آیم خونه و بقیه ساعته رو با هم هستیم تا ساعت 9 شب که جناب همسر تشریف می آورند
