2012/04/22, 02:05 PM
داستان قهـــــــــــــــــوه
امروزه بسیاری از مردم ما گمان میکنند که قهوه نوشیدنیای فرنگی است و چای نوشیدنی ایرانی. حال آن که اروپاییان تا سدهی هفدهم میلادی / یازدهم هیچ یک از این دو را نمیشناختند و با هر دوی آنها در خاور زمین آشنا شدند. تازه برخی ایرانیان برای «پُز» به جای قهوه «کافی» میگویند و نمیدانند که کافی شکل خرابشده و اروپایی همان «قهوه» است.
محمد پسر زکریای رازی و ابنسینا در کتابهای پزشکی خود (به ترتیب: الحاوی و قانون) دربارهی دانهای به نام «بون» (bunn) و نوشیدنی ساخته شده از آن و کاربردهای پزشکی آن و آرامبخشی آن برای معده و گوارش نوشتهاند. ابنسینا دربارهی بون چنین مینویسد:
برای گزینش آن دانههایی بهتریناند که سبُک باشند و رنگ لیمویی و بوی خوشی دارند. دانههای سنگین و سپید خوب نیستند. طبع آن در درجهی نخست گرم و خشک است و به باور برخی سرد است. به اندامها نیرو میبخشد و پوست را پاکیزه میکند و رطوبت زیر آن را خشک میکند و بوی خوشی به تن آدمی میبخشد.
فیلیپ سیلوستر دوفور (Philippe Sylvestre Dufour) نویسندهی فرانسوی که در سال ۱۶۹۳ م. دربارهی قهوه و چای و شکلات کتابی نوشته است به نام «رسالهای نو و پرسشگرانه دربارهی قهوه و چای و شکلات» (Traitez nouveaux & curieux du café, du thé et du chocolate) در فصل یکم کتاب خود (صفحههای ۲۱ و ۲۲) دربارهی نام قهوه مینویسد قهوه همان بونخوم (bunchum) لاتین است. بونخوم واژهای است که پس از ترجمهی کتاب رازی و ابن سینا از همان واژهی «بون» وارد لاتین شده است. دوفور اشتباه جالبی کرده است و میگوید:
Le mot de Cahuéh, vient de Cohuet, qui signifie force & vigueur: & on appelle ainsi cette fève, parce que son effet le plus ordinaire, est de fortifier, & de corroborer
واژهی «قهوه» از «قوّت» به معنای نیرو و توان میآید و از آن رو این دانه را بدین نام میخوانند که عادیترین اثر آن نیرومندسازی و تقویت [اندامها] است.
دوفور گونههای دیگر نگارش واژهی قهوه در فرانسه را چنین آورده است:
Café, Cophé, Cave, Cavét, Cahué, Caveah, Chaube, Choana, Cbaoua, Cahuch
اما در واقع واژهی «قهوه» در زبان عربی به معنای «شراب» است و مولانا در یکی از غزلهای سه زبانهی خود (به یونانی و پارسی و عربی) چنین گفته است:
یا سَیدتی! هاتی! مِن قهوة کاساتی مَن زارَک مِن صَحو، ایّاک و ایّاهُ
(ای بانوی من! چند جام باده برایم بیاور. هر که از روی هشیاری پیش تو آمد هان تو و هان او [یعنی او را راه مده])
برخی میگویند علت نامگذاری این نوشیدنی به «قهوه» آن است که در اصل «قهوة البون» یعنی «نوشیدنی بون» بوده است.
گویا نخستین کاربرد غیرپزشکی قهوه در میان درویشان بوده است که برای بیدار ماندن در شبها و ذکرگویی قهوه مینوشیدند. بعدها این نوشیدنی به میان مردم راه یافت. به زودی قهوهخانهها بر پا شدند.
در سال ۱۵۱۱ م./ ۹۱۷ ق. (در زمان شاه اسماعیل صفوی) در شهر مکه موضوع قهوهنوشی باعث پدید آمدن مشکل فقهی شد: از آنجا که نوشیدن قهوه بدن را از حالت عادی خارج میکند و نوعی سرمستی در انسان پدید میآورد آیا مانند باده یا شراب نیست؟ و آیا نباید آن را حرام کرد؟ خائربیگ (Kha’ir Beg) محتسب شهر مکه – که آن زمان در زیر فرمان مملوکان مصر بود – موضوع را با فقیهان شهر در میان گذاشت و مدتی بر سر بحث و جدل گذشت و در دادگاه (محکمه) از پزشکان و دانشمندان و دیگران نظرخواهی شد. البته شاید انگیزهی اصلی این بحث مسالههای اجتماعی و کارهایی بود که در قهوهخانهها روی میدهد مانند قماربازی و شاهدبازی و مانند آن. دربارهی این دادگاه و داستان قهوه و قهوهخانه در سال ۱۹۸۵ م./۱۳۶۴ خ. آقای رالف هتاکس کتابی نوشته است که به تفصیل آن را بررسی کرده است:
نام کتاب: قهوه و قهوهخانهها
نویسنده: رالف هتاکس (Ralph Hattox)
ناشر: انتشارات دانشگاه واشنگتن
سال: ۱۹۸۵ م./ ۱۳۶۴ خ.
صفحه: ۱۸۰