بحث خوبی رو باز کردی خصوصاً برای کسانی که فکر می کنند ام اس چه مانع بزرگی است و پیش پیش به استقبال ناتوانی رفتند که هنوز معلوم نیست بیاید یا خیر
البته باید قبول کرد چون در جامعه ما ام اس جای خودش رو باز نکرده و هنوز از دید عامه به عنوان یک نقطه ضعف شناخته میشه شاید خیلی از افراد موفق و حتی نمونه که مبتلا به این بیماری هستند هرگز علناً ابتلای خودشون رو اعلام نمی کنن. و به هر حال باز هم باید قبول کرد بخشی از آداب و روش زندگی ما بر اساس "پذیرش و مقبولیت اجتماعی" ساخته و پرداخته میشه و نمی شه انکار کرد که برای "منِ" پرورش یافته در این فرهنگ این امر با خوب و بی عیب و نقص نشون دادن خودمون در بین اطرافیان ترجمه میشه. البته در دنیا هم خیلی ها تا سنین بالا و حتی بعد از مرگ هم ابتلا به ام اس رو مثل راز باقی نگه میدارند.
بیشتر از این ادامه نمیدم که شاید بررسی این دلایل خودش جای دیگری نیاز داره و به بحث عده ایی به مراتب از من کارشناس تر.
با جستجوی ساده در اینترنت نمونه های موفق زیادی رو در دنیا میشه پیدا کرد. نمونه های عجیب و غریب و خاصی هم نیستند. به طور مثال چند وقت پیش زندگینامه دختری به نام ایمن علی (Iman Ali) رو مطالعه میکردم که علی رغم ابتلا به "ام اس" یکی از معروفترین مدلهای دنیاست، اونهم نه در کشورهای پیشرفته فرهنگی اروپایی یا آمریکا بلکه در کشور "پاکستان". جالب اینجاست که ایشون در تمام مصاحبه ها هم ابتلا به ام اس رو به راحتی بیان میکنه.
یا آقای جیمی هوگا (Jimmie Heuga) قهرمان المپیک در رشته اسکی که ایشون هم علی رغم ابتلا به این بیماری و منع پزشکان به ورزش ادامه داد و موسس یکی از بزرگترین مراکز خیریه در جهان شد.
به هر حال نمونه های بین المللی زیاد و البته داخلی هم ناشناخته است. اما باید قبول کرد که ام اس برای کسانی که به جای نقطه ضعف تبدیل به تهدید و با مدیریت از تهدید به فرصت تغییر پیدا میکنه عاملی برای "پذیرش اجتماع" و مهمتر از اون "تحسین" هم خواهد بود.
البته باید قبول کرد چون در جامعه ما ام اس جای خودش رو باز نکرده و هنوز از دید عامه به عنوان یک نقطه ضعف شناخته میشه شاید خیلی از افراد موفق و حتی نمونه که مبتلا به این بیماری هستند هرگز علناً ابتلای خودشون رو اعلام نمی کنن. و به هر حال باز هم باید قبول کرد بخشی از آداب و روش زندگی ما بر اساس "پذیرش و مقبولیت اجتماعی" ساخته و پرداخته میشه و نمی شه انکار کرد که برای "منِ" پرورش یافته در این فرهنگ این امر با خوب و بی عیب و نقص نشون دادن خودمون در بین اطرافیان ترجمه میشه. البته در دنیا هم خیلی ها تا سنین بالا و حتی بعد از مرگ هم ابتلا به ام اس رو مثل راز باقی نگه میدارند.
بیشتر از این ادامه نمیدم که شاید بررسی این دلایل خودش جای دیگری نیاز داره و به بحث عده ایی به مراتب از من کارشناس تر.
با جستجوی ساده در اینترنت نمونه های موفق زیادی رو در دنیا میشه پیدا کرد. نمونه های عجیب و غریب و خاصی هم نیستند. به طور مثال چند وقت پیش زندگینامه دختری به نام ایمن علی (Iman Ali) رو مطالعه میکردم که علی رغم ابتلا به "ام اس" یکی از معروفترین مدلهای دنیاست، اونهم نه در کشورهای پیشرفته فرهنگی اروپایی یا آمریکا بلکه در کشور "پاکستان". جالب اینجاست که ایشون در تمام مصاحبه ها هم ابتلا به ام اس رو به راحتی بیان میکنه.
یا آقای جیمی هوگا (Jimmie Heuga) قهرمان المپیک در رشته اسکی که ایشون هم علی رغم ابتلا به این بیماری و منع پزشکان به ورزش ادامه داد و موسس یکی از بزرگترین مراکز خیریه در جهان شد.
به هر حال نمونه های بین المللی زیاد و البته داخلی هم ناشناخته است. اما باید قبول کرد که ام اس برای کسانی که به جای نقطه ضعف تبدیل به تهدید و با مدیریت از تهدید به فرصت تغییر پیدا میکنه عاملی برای "پذیرش اجتماع" و مهمتر از اون "تحسین" هم خواهد بود.
नियंत्रण अपने भाग्य को या किसी और होगा.
Jack Welch