سلام به همه دوستان عزیزم که با تشکرهای خودشون واقعاً منو شرمنده کردن
آخه ما که کاری نکرده بودیم که قابل شماها رو داشته باشه
امیدوارم کمی و کاستیهای ما را به بزرگواری و خوبیه خودتون ببخشید
از سینا، علی و مرتضی عزیز که از راه دور تشریف آورده بودن خلی تشکر میکنم، امیدوارم بهشون خوش گذشته باشه، واقعاً حضورشون باعث دلگرمیه
از مریم عزیزم هم که با اینکه اصلاً برنامش جور نشده بود بیاد و قرار نبود بیاد ولی با اصرارهای زیاد من اومد تشکر ویژه دارم که روی منو زمین ننداخت و اومد، تازه کلی هم با خودش انرژی آورده بود
از مجید هم به خاطر رعایت سکوت، ممنونم. البته فکر کنم نوبت حرف زدنشو به مریم داده بود تا خودش خسته نشه، آخه مجید کلی تو فکره بود، آخی ایشالله که به هم برسید
از مهسا هم به خاطر همه خوبیهاش ممنونم، مهسا جون فکر میکنی نازنین چرا دست از سره رئیست بر نمیداره
از حمید هم که مثل همیشه خیلی ساده و مهربان در جمعمون حاضر شد ممنونم، امیدوارم به حسابا خوب رسیدگی کنه
سعیده عزیزم که دیگه سنگ تموم گذاشته بود، کلاً از وجودش آرامش و تجربه می بارید، شربته آبلیموش هم خیلی خوشمزه بود دستش درد نکنه
ماتیلات هم که مثل همیشه مهربون و دوست داشتنی بود با اینکه حضور فیزیکی نداشت اما یادش تو دل و فکر هممون بود مخصوصاً که زحمت کشید زنگ زد و با هممون تلفنی صحبت کرد. عزیزم می بوسمت
و اما حمید مدیر محترم سایت که همش دوست داشت برای اینکه تنها نباشه یکیمونو ببره تو ماشینش ولی خب هیشکی ماشین به این خوبیو ول میکنه بره بشینه تو ماشین حمیددرست حدس زدید، ما هم هیچ کدوم نرفتیم تو ماشینش تا بدونه هیشکی......
آقا مهدی هم مثل همیشه پرانرژی و مصمم حضورش اطمینان قلب به جمع میداد، از اینکه مجبور شدید به اندازه یه عمر سالاد الویه بخورید ببخشید، قول میدم دفعه بعد یه غذای بهتر درست کنم
نازنین جان تو هم که دیگه آخرشی خانومی، مهربون و خنده رو و بشاش و عاشقاز اینکه اومدی ممنونم، از اینکه سالاد الویه و خوردی بیشتر ممنونم، از اینکه جدت به صفویه بر میگرده و پدر بزرگت انقدر خوش ذوق بوده و حمام به این قشنگی ساخته بی نهایت ممنونم، از اینکه به فکر رئیس مهسا هستی به جای رئیسش ازت ممنونم، از اینکه پات درد گرفت ناراحت شدم، از اینکه تو رو دارم خوشحالم
علی عزیز از اینکه حلقه گل خریدی برامون ممنوم، از اینکه هوای نازنینو داری بیشتر ممنونم، از اینکه هستی بی نهایت منونم، از اینکه با نازنین یهو غیب میشدین ناراحت میشدم، از اینکه دوباره پیدا میشدین خوشحال میشدم
سینا مرسی که از دستپختم تعریف کردی، آفرین که دماغتو عمل کردیکار خوبی کردی که با وی آی پی رفتی و ممنون که اومدی
آقا مرتضی خیلی زحمت کشدید که اومدید، خیلی نارحت شدم که شکست عشقی خوردید
آقا مجتبی هم زحمت زیاد کشیدن و تشریف آوردن ولی خیلی زود رفتن به خاطر موزها منونم و از اینکه اومدید بیشتر ممنونم
و مرسی از حامد عزیزم که هر کاری کردم تنها با کمک او بود و مثل همیشه در تمام کار ها در کنار من بود
آخه ما که کاری نکرده بودیم که قابل شماها رو داشته باشه
امیدوارم کمی و کاستیهای ما را به بزرگواری و خوبیه خودتون ببخشید
از سینا، علی و مرتضی عزیز که از راه دور تشریف آورده بودن خلی تشکر میکنم، امیدوارم بهشون خوش گذشته باشه، واقعاً حضورشون باعث دلگرمیه
از مریم عزیزم هم که با اینکه اصلاً برنامش جور نشده بود بیاد و قرار نبود بیاد ولی با اصرارهای زیاد من اومد تشکر ویژه دارم که روی منو زمین ننداخت و اومد، تازه کلی هم با خودش انرژی آورده بود
از مجید هم به خاطر رعایت سکوت، ممنونم. البته فکر کنم نوبت حرف زدنشو به مریم داده بود تا خودش خسته نشه، آخه مجید کلی تو فکره بود، آخی ایشالله که به هم برسید
از مهسا هم به خاطر همه خوبیهاش ممنونم، مهسا جون فکر میکنی نازنین چرا دست از سره رئیست بر نمیداره
از حمید هم که مثل همیشه خیلی ساده و مهربان در جمعمون حاضر شد ممنونم، امیدوارم به حسابا خوب رسیدگی کنه
سعیده عزیزم که دیگه سنگ تموم گذاشته بود، کلاً از وجودش آرامش و تجربه می بارید، شربته آبلیموش هم خیلی خوشمزه بود دستش درد نکنه
ماتیلات هم که مثل همیشه مهربون و دوست داشتنی بود با اینکه حضور فیزیکی نداشت اما یادش تو دل و فکر هممون بود مخصوصاً که زحمت کشید زنگ زد و با هممون تلفنی صحبت کرد. عزیزم می بوسمت
و اما حمید مدیر محترم سایت که همش دوست داشت برای اینکه تنها نباشه یکیمونو ببره تو ماشینش ولی خب هیشکی ماشین به این خوبیو ول میکنه بره بشینه تو ماشین حمیددرست حدس زدید، ما هم هیچ کدوم نرفتیم تو ماشینش تا بدونه هیشکی......
آقا مهدی هم مثل همیشه پرانرژی و مصمم حضورش اطمینان قلب به جمع میداد، از اینکه مجبور شدید به اندازه یه عمر سالاد الویه بخورید ببخشید، قول میدم دفعه بعد یه غذای بهتر درست کنم
نازنین جان تو هم که دیگه آخرشی خانومی، مهربون و خنده رو و بشاش و عاشقاز اینکه اومدی ممنونم، از اینکه سالاد الویه و خوردی بیشتر ممنونم، از اینکه جدت به صفویه بر میگرده و پدر بزرگت انقدر خوش ذوق بوده و حمام به این قشنگی ساخته بی نهایت ممنونم، از اینکه به فکر رئیس مهسا هستی به جای رئیسش ازت ممنونم، از اینکه پات درد گرفت ناراحت شدم، از اینکه تو رو دارم خوشحالم
علی عزیز از اینکه حلقه گل خریدی برامون ممنوم، از اینکه هوای نازنینو داری بیشتر ممنونم، از اینکه هستی بی نهایت منونم، از اینکه با نازنین یهو غیب میشدین ناراحت میشدم، از اینکه دوباره پیدا میشدین خوشحال میشدم
سینا مرسی که از دستپختم تعریف کردی، آفرین که دماغتو عمل کردیکار خوبی کردی که با وی آی پی رفتی و ممنون که اومدی
آقا مرتضی خیلی زحمت کشدید که اومدید، خیلی نارحت شدم که شکست عشقی خوردید
آقا مجتبی هم زحمت زیاد کشیدن و تشریف آوردن ولی خیلی زود رفتن به خاطر موزها منونم و از اینکه اومدید بیشتر ممنونم
و مرسی از حامد عزیزم که هر کاری کردم تنها با کمک او بود و مثل همیشه در تمام کار ها در کنار من بود
شخصيت منو با برخوردم اشتباه نگير!
شخصيت من چيزيه كه "من" هستم اما برخوردِ من بستگي به اين داره كه "تو" كي هستي...!
شخصيت من چيزيه كه "من" هستم اما برخوردِ من بستگي به اين داره كه "تو" كي هستي...!