2012/03/10, 11:55 PM
منم اولا فك ميكردم چه خوب ميشه كه دست به كار شم و حداقل ذهنيت اطرافيان خودمو راجع به ام اس تغيير بدم
اما بعد از اينكه چند نفر فهميدن نگاهاشون حرفاشون ترحماشون خيلي اذيتم ميكرد واقعا پشيمون شدم
اما به نظر من دور هم جمع شدنا و همكاري هامون از جمله ديدار اون روز خيلي خيلي تاثير بهتري ميتونه داشته باشه تا اينكه تك تك اغدام كنيم و افراد از نزديك يه فرد ام اسي رو بشناسن چون ميدونيد كه مثلا حتي يه سرماخوردگي ساده رو هم به اون ربطش ميدن.به ظاهر قبول ميكنن مشكلي نيست ولي واقعا شايد قبول نداشته باشن.
اما وقتي تعداد زيادي از ما رو كنار هم ببينن كه نه تنها واقعا مثل بقيه آدما عادي هستيم بلكه بسيار هم شادتر و راضي تر، شايد كم كم ديد كلي جامعه تغيير كنه
اما بعد از اينكه چند نفر فهميدن نگاهاشون حرفاشون ترحماشون خيلي اذيتم ميكرد واقعا پشيمون شدم
اما به نظر من دور هم جمع شدنا و همكاري هامون از جمله ديدار اون روز خيلي خيلي تاثير بهتري ميتونه داشته باشه تا اينكه تك تك اغدام كنيم و افراد از نزديك يه فرد ام اسي رو بشناسن چون ميدونيد كه مثلا حتي يه سرماخوردگي ساده رو هم به اون ربطش ميدن.به ظاهر قبول ميكنن مشكلي نيست ولي واقعا شايد قبول نداشته باشن.
اما وقتي تعداد زيادي از ما رو كنار هم ببينن كه نه تنها واقعا مثل بقيه آدما عادي هستيم بلكه بسيار هم شادتر و راضي تر، شايد كم كم ديد كلي جامعه تغيير كنه