2009/08/28, 02:03 PM
سالها پیش درمانها بر فرضیاتی غلط استوار بودند .
اولین اشاره به این بیماری به سال �1300 �میلادی برمیگردد . زمانیكه اعتقاد بر این بود كه اساساً این یك بیماری مذهبی است و مربوط به افرادی است كه گناه و معصیتی
را نسبت به دیگران روا داشتهاند همینطور اینكه بخشش و آمرزش نیز در این رهگذر معجزه محسوب میشد .
در سال �1800 �میلادی درمانهایی كه برای این بیماری بكار میرفت عبارت بودند از : زالو انداختن ، مالیدن ضماد روی پوست و درمان بوسیله برق نیز گاهی داده میشد . نسخهها
شامل گروهی از مواد غیرمعمول ( عجیب ) و سمی بودند مثل جیوه ، جوهر گنه گنه و استراكنین .
جین مارتین شاركو یك پزشك تجربی در پاریس در اواخر سده �1800 �میلادی اولین توضیح آسیب شناسی بیماری را به بیماران و پزشكان ارائه داد . شاركو داروسازی را در دانشگاه
پاریس مطالعه كرد ، جایی كه توانست تجارب بیماران و پزشكان را ادغام كند ، توضیحات بوسیله كالبد شكافی الگوهای آسیب شناسی بیماری ارائه شدند .
بوسیله در كنار هم قرار دادن علوم بالینی ( تجربی ) با آسیب شناسی و بررسی بستگی بین آنها شاركو توانست پیشرفت زیادی در درك چندین بیماری حاد مثل �ام اس �داشته
باشد .
سال �1868 �.م �شاركو � �ام . اس �و پلاكهایی كه میلین آنها تخریب شده اند را توضیح میدهد و نقش تخریب میلین در پیشرفت بیماری را پیشنهاد میكند . شاركو همچنین كسی
بود كه نام �ام . اس �را روی این بیماری نهاد �( sclerose en plaque ) �؛ اگر چه پزشكان آن زمان با این بیماری آشنا بودند اما شاركو �تعریفی روشن از بیماری را ارائه داد بنابراین سایر
پزشكان سادهتر میتوانستند بیماری را تشخیص داده و درك روشنی نیز از وضعیت بیمار در زمان خودشان داشته باشند .
تا این زمان محققان پیشرفتهای برجستهای در تبیین فرآیندهایی كه مشخصاً منجر به گسترش و �وخیم تر �شدن �ام اس �می شود داشتهاند ، همراه با یافتههای مهم كه تنها در
دهه اخیر بدست آمده است . درمانهای جاری مبتنی بر تغییرات سلولی است كه تصور میشود در بدن بیمار مبتلا به �ام . اس �رخ میدهد ؛ و اگر چه بسیاری از جزئیات هنوز
بصورت معما باقی مانده است اما محققان به یافتن علت بیماری و پیدا كردن درمان بیماری بسیار نزدیك شده اند .
تحریكات عصبی ، �آكسونها ( زائده بلند عصبی كه امواج عصبی را منتقل میكند ) �و میلین تحریكات عصبی بعنوان پیام رسانان بین مغز و دیگر اعضا بدن عمل میكنند � � � � � � �
( از طریق ساقه مغز و ستون فقرات ) این تحریكات دستوراتی را برای چگونگی انجام كار ابلاغ میكنند . تحریكات عصبی در طول فیبرهای متصل به هم سفر میكنند ، این فیبرها
را �آكسون �مینامند كه برآمدگیهای نازكی از سلولهای عصبی هستند . این برآمدگی یا رشتهها دارای طولهای متفاوت از یك سانت تا چند متر هستند .
آكسونها شبیه به سیمهای برق كه جریان الكتریكی در آنها جاری بوده و باعث بكار افتادن اشیاء میشوند ، هستند . آكسونها به غلاف پوشاننده جهت محافظت از خود نیاز دارند
درست مانند سیمهای برق در منزل كه دارای روپوش پلاستیكی هستند ، بدون چنین پوششی جریان الكتریكی دچار افت شده یا كوتاه و قطع میشود بنابراین نخواهد توانست تا
دستگاه مورد نظر پیش رفته آنرا بكار اندازد .
آكسونها بوسیله لایه محافظی به نام میلین پوشیده میشوند . كه تركیبی است از چربی و پروتئین . میلین بعنوان غلاف برای آكسونها عمل میكند و كارش بهینه سازی و روان
سازی جریان تحریكات اعصاب است . تحریكات بطور عادی با سرعت �225 �متر در ثانیه در طول آكسونها حركت میكنند .
ام . اس �روی سیستم مركزی اعصاب �( CNS ) �كه شامل مغز و ستون فقرات است ، تأثیر میگذارد . این اختلال عصبی بطور سنتی یك بیماری تخریب میلین شناخته شده است ،
یعنی اینكه میلین محافظ فیبرهای عصبی تخریب یا از بین رفته است .
بدون غلافی كه یك آكسون را پوشانده است جریان تحریك عصبی كاهش پیدا كرده ، آشفته شده یا كوتاهی مدار پیدا كرده و كلاً قطع میشود ؛ وقتی چنین اتفاقی رخ دهد پیامهای
ارسالی از مغز دیر به مقصد میرسند یا درست به مقصد نمیرسند و یا اصلاً به مقصد نمیرسند . در این حال فعالیتهایی كه قبلاً بهسادگی انجام میشدند حالا نیاز به زمان
بیشتری برای انجام شدن دارند و انجامشان دشوار میشود یا حتی انجام شدنشان غیر ممكن میگردد .
تا چند سال پیش تحقیقات �ام . اس �در درجه اول روی از دست رفتن میلین متمركز بود . تحقیقات جدید نشان میدهند كه آكسونها نیز در �ام اس �دچار ضایعه میشوند . این یافته
به محققین اجازه میدهد تا روی سایر رویكردها برای درمان �ام �اس �كار كنند مثل استفاده از داروهایی كه میتوانند از مرگ سلول عصبی جلوگیری نمایند �
( عوامل حفاظت عصبی ) �یا فرآیندهایی كه اعصاب تخریب شده را ترمیم میكنند . در �ام اس �از نوع � عود كننده – فروكش كننده � میلین و آكسونها بطور شدید و دائمی تخریب
نمیشوند و زمانیكه تورم تخفیف پیدا میكند و عود بیماری پایان مییابد ، علائم بطور عادی یا از بین میروند یا بشدت كاهش میيابند .
تغییرات به آرامی روی میلین یا آكسونها رخ میدهد كه منجر به آهسته شدن تحریكات عصبی میشود اما این تغییرات اغلب برای ایجاد علائم كافی نیستند . حركت تحریكات
عصبی در طول آكسون دارای یك سرعت كاهش یابنده است اگر چه تصور بر این است كه در چنین حالتهایی بیمار �ام اسی �دچار بیرمقی و خستگی میگردد .
در نوع پیشرونده �ام اس �، میلین و آكسونها دچار تخریب جدی میشوند . گمان نمیرود تورم در سیستم مركزی اعصاب عامل باشد ( آنجائی كه سلولها به دیگر سلولها حمله
میكنند ) اما بجای آن سلولها بخودی خود میمیرند كه این پدیده را � apoptosis � مینامند .
گاهی اوقات �ام آر آی �پیشرفت مداوم در اختلالات آكسون و � atrophy � مغز را در مراحل اولیه �MS �نشان میدهد .
این یافتهها این عقیده را كه درمان �ام اس �بزودی پیدا میشود تقویت میكند .
شواهد نشان میدهد كه سلولها نیاز به بازسازی این آكسونها داشته و میلین احتمالاً هنوز در نواحی خسارت دیده وجود دارند و درمانهایی برای فعال نمودن این سلولها پیدا میشود .
انشالله
اولین اشاره به این بیماری به سال �1300 �میلادی برمیگردد . زمانیكه اعتقاد بر این بود كه اساساً این یك بیماری مذهبی است و مربوط به افرادی است كه گناه و معصیتی
را نسبت به دیگران روا داشتهاند همینطور اینكه بخشش و آمرزش نیز در این رهگذر معجزه محسوب میشد .
در سال �1800 �میلادی درمانهایی كه برای این بیماری بكار میرفت عبارت بودند از : زالو انداختن ، مالیدن ضماد روی پوست و درمان بوسیله برق نیز گاهی داده میشد . نسخهها
شامل گروهی از مواد غیرمعمول ( عجیب ) و سمی بودند مثل جیوه ، جوهر گنه گنه و استراكنین .
جین مارتین شاركو یك پزشك تجربی در پاریس در اواخر سده �1800 �میلادی اولین توضیح آسیب شناسی بیماری را به بیماران و پزشكان ارائه داد . شاركو داروسازی را در دانشگاه
پاریس مطالعه كرد ، جایی كه توانست تجارب بیماران و پزشكان را ادغام كند ، توضیحات بوسیله كالبد شكافی الگوهای آسیب شناسی بیماری ارائه شدند .
بوسیله در كنار هم قرار دادن علوم بالینی ( تجربی ) با آسیب شناسی و بررسی بستگی بین آنها شاركو توانست پیشرفت زیادی در درك چندین بیماری حاد مثل �ام اس �داشته
باشد .
سال �1868 �.م �شاركو � �ام . اس �و پلاكهایی كه میلین آنها تخریب شده اند را توضیح میدهد و نقش تخریب میلین در پیشرفت بیماری را پیشنهاد میكند . شاركو همچنین كسی
بود كه نام �ام . اس �را روی این بیماری نهاد �( sclerose en plaque ) �؛ اگر چه پزشكان آن زمان با این بیماری آشنا بودند اما شاركو �تعریفی روشن از بیماری را ارائه داد بنابراین سایر
پزشكان سادهتر میتوانستند بیماری را تشخیص داده و درك روشنی نیز از وضعیت بیمار در زمان خودشان داشته باشند .
تا این زمان محققان پیشرفتهای برجستهای در تبیین فرآیندهایی كه مشخصاً منجر به گسترش و �وخیم تر �شدن �ام اس �می شود داشتهاند ، همراه با یافتههای مهم كه تنها در
دهه اخیر بدست آمده است . درمانهای جاری مبتنی بر تغییرات سلولی است كه تصور میشود در بدن بیمار مبتلا به �ام . اس �رخ میدهد ؛ و اگر چه بسیاری از جزئیات هنوز
بصورت معما باقی مانده است اما محققان به یافتن علت بیماری و پیدا كردن درمان بیماری بسیار نزدیك شده اند .
تحریكات عصبی ، �آكسونها ( زائده بلند عصبی كه امواج عصبی را منتقل میكند ) �و میلین تحریكات عصبی بعنوان پیام رسانان بین مغز و دیگر اعضا بدن عمل میكنند � � � � � � �
( از طریق ساقه مغز و ستون فقرات ) این تحریكات دستوراتی را برای چگونگی انجام كار ابلاغ میكنند . تحریكات عصبی در طول فیبرهای متصل به هم سفر میكنند ، این فیبرها
را �آكسون �مینامند كه برآمدگیهای نازكی از سلولهای عصبی هستند . این برآمدگی یا رشتهها دارای طولهای متفاوت از یك سانت تا چند متر هستند .
آكسونها شبیه به سیمهای برق كه جریان الكتریكی در آنها جاری بوده و باعث بكار افتادن اشیاء میشوند ، هستند . آكسونها به غلاف پوشاننده جهت محافظت از خود نیاز دارند
درست مانند سیمهای برق در منزل كه دارای روپوش پلاستیكی هستند ، بدون چنین پوششی جریان الكتریكی دچار افت شده یا كوتاه و قطع میشود بنابراین نخواهد توانست تا
دستگاه مورد نظر پیش رفته آنرا بكار اندازد .
آكسونها بوسیله لایه محافظی به نام میلین پوشیده میشوند . كه تركیبی است از چربی و پروتئین . میلین بعنوان غلاف برای آكسونها عمل میكند و كارش بهینه سازی و روان
سازی جریان تحریكات اعصاب است . تحریكات بطور عادی با سرعت �225 �متر در ثانیه در طول آكسونها حركت میكنند .
ام . اس �روی سیستم مركزی اعصاب �( CNS ) �كه شامل مغز و ستون فقرات است ، تأثیر میگذارد . این اختلال عصبی بطور سنتی یك بیماری تخریب میلین شناخته شده است ،
یعنی اینكه میلین محافظ فیبرهای عصبی تخریب یا از بین رفته است .
بدون غلافی كه یك آكسون را پوشانده است جریان تحریك عصبی كاهش پیدا كرده ، آشفته شده یا كوتاهی مدار پیدا كرده و كلاً قطع میشود ؛ وقتی چنین اتفاقی رخ دهد پیامهای
ارسالی از مغز دیر به مقصد میرسند یا درست به مقصد نمیرسند و یا اصلاً به مقصد نمیرسند . در این حال فعالیتهایی كه قبلاً بهسادگی انجام میشدند حالا نیاز به زمان
بیشتری برای انجام شدن دارند و انجامشان دشوار میشود یا حتی انجام شدنشان غیر ممكن میگردد .
تا چند سال پیش تحقیقات �ام . اس �در درجه اول روی از دست رفتن میلین متمركز بود . تحقیقات جدید نشان میدهند كه آكسونها نیز در �ام اس �دچار ضایعه میشوند . این یافته
به محققین اجازه میدهد تا روی سایر رویكردها برای درمان �ام �اس �كار كنند مثل استفاده از داروهایی كه میتوانند از مرگ سلول عصبی جلوگیری نمایند �
( عوامل حفاظت عصبی ) �یا فرآیندهایی كه اعصاب تخریب شده را ترمیم میكنند . در �ام اس �از نوع � عود كننده – فروكش كننده � میلین و آكسونها بطور شدید و دائمی تخریب
نمیشوند و زمانیكه تورم تخفیف پیدا میكند و عود بیماری پایان مییابد ، علائم بطور عادی یا از بین میروند یا بشدت كاهش میيابند .
تغییرات به آرامی روی میلین یا آكسونها رخ میدهد كه منجر به آهسته شدن تحریكات عصبی میشود اما این تغییرات اغلب برای ایجاد علائم كافی نیستند . حركت تحریكات
عصبی در طول آكسون دارای یك سرعت كاهش یابنده است اگر چه تصور بر این است كه در چنین حالتهایی بیمار �ام اسی �دچار بیرمقی و خستگی میگردد .
در نوع پیشرونده �ام اس �، میلین و آكسونها دچار تخریب جدی میشوند . گمان نمیرود تورم در سیستم مركزی اعصاب عامل باشد ( آنجائی كه سلولها به دیگر سلولها حمله
میكنند ) اما بجای آن سلولها بخودی خود میمیرند كه این پدیده را � apoptosis � مینامند .
گاهی اوقات �ام آر آی �پیشرفت مداوم در اختلالات آكسون و � atrophy � مغز را در مراحل اولیه �MS �نشان میدهد .
این یافتهها این عقیده را كه درمان �ام اس �بزودی پیدا میشود تقویت میكند .
شواهد نشان میدهد كه سلولها نیاز به بازسازی این آكسونها داشته و میلین احتمالاً هنوز در نواحی خسارت دیده وجود دارند و درمانهایی برای فعال نمودن این سلولها پیدا میشود .
انشالله
یاهو
دستانم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند؟؟
ولی کسی نیاندیشید شاید گلی کاشته باشم
یا علی
دستانم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند؟؟
ولی کسی نیاندیشید شاید گلی کاشته باشم
یا علی