2012/02/29, 01:33 PM
من تو جمع بمب انرژیم ولی تو خلوت.یاد سال 84 افتادم که تازه مریضیم مشخص شد وبیمارستان جمع بستری شدمبجان ماهان اتاقش تک تخته بودکرده بودمش خونهیکی از دوستهای مهربونم ظهر ها میومد آرایشم میکرد ووایموهامو سشوار میکشیدکل بخش میمردن از خندهدکتر میگفت میام ویزیت فکر میکنم اومدم مهمونی
[ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است جز احوالم را .. !![