من یه مدت پیش دکتری میرفتم که تا از در وارد میشدم بعد از سلام فوری از یه طرف دستیارش دستش رو دراز میکرد پرونده رو بگیره،خودشم دستش رو دراز میکرد دفترچه رو بگیره و من هول می شدم و هرچی دستم بود یا می ریخت یا این شتابزدگی اونا به منم استرس وارد می کرد.از بس عجله داشتن که همه مریضا نوبتشون بشه ، تو مطبش از شلوغی جای نشستن برای بعضیا نبود.و دکتر هم برای هر نفر به طور متوسط 5دقیقه وقت میذاشت.منم به شیوه کارشون اعتراض کردم.
اولین روزی که رفتم دیدم از یه اتاق یه خانم با لباس پرستاری اومد و به همه مراجعین با صدای بلند گفت کیا ام اس دارن ؟ چند بار هم تکرار کرد که هرکی ام اس داره بیاد این اتاق ! بعدا فهمیدم برای پرکردن یه پرسشنامه روانشناسی به صورت داوطلبانه !! بوده
این یعنی اوج نفهمیدن !
کلا محیط اون مطب برای من اضطراب آور و عصبانی کننده بود.
یه نکاتی هم به طور کلی میگم که برام مهمه:
- من دوست دارم دکتر به من راست بگه واگه نمیتونه ، لااقل مطمئن بشه که من آخرش نمی فهمم ، و همچنان بهش اعتماد میکنم.
- بهتره دکتر اوایل تشخیص خیلی زود اسم بیماری رو نبره و کم کم بیمار رو آماده کنه. البته خود بیمار تحقیق می کنه و می فهمه و زحمت دکتر کمتر میشه. من و خیلی از دوستان اینطوری پی به ام اسمون بردیم.
- هر دکتری بابت بستری کردن بیمار و سرزدن هرروز به بیمار پول خوبی نصیبش میشه ، پس سرزدن به بیمار و چک و کنترل وضعیتش جزء وظایفشه و دلیل بر مهربانی او نیست !
البته من از بین 5-6 دکتری که رفتم (حداقل یک بار ) از سه تاشون راضی بودم. منتها من اینجا فقط ایرادها رو نوشتم !
اولین روزی که رفتم دیدم از یه اتاق یه خانم با لباس پرستاری اومد و به همه مراجعین با صدای بلند گفت کیا ام اس دارن ؟ چند بار هم تکرار کرد که هرکی ام اس داره بیاد این اتاق ! بعدا فهمیدم برای پرکردن یه پرسشنامه روانشناسی به صورت داوطلبانه !! بوده
این یعنی اوج نفهمیدن !
کلا محیط اون مطب برای من اضطراب آور و عصبانی کننده بود.
یه نکاتی هم به طور کلی میگم که برام مهمه:
- من دوست دارم دکتر به من راست بگه واگه نمیتونه ، لااقل مطمئن بشه که من آخرش نمی فهمم ، و همچنان بهش اعتماد میکنم.
- بهتره دکتر اوایل تشخیص خیلی زود اسم بیماری رو نبره و کم کم بیمار رو آماده کنه. البته خود بیمار تحقیق می کنه و می فهمه و زحمت دکتر کمتر میشه. من و خیلی از دوستان اینطوری پی به ام اسمون بردیم.
- هر دکتری بابت بستری کردن بیمار و سرزدن هرروز به بیمار پول خوبی نصیبش میشه ، پس سرزدن به بیمار و چک و کنترل وضعیتش جزء وظایفشه و دلیل بر مهربانی او نیست !
البته من از بین 5-6 دکتری که رفتم (حداقل یک بار ) از سه تاشون راضی بودم. منتها من اینجا فقط ایرادها رو نوشتم !
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد