(2012/01/08, 12:02 AM)sara.161 نوشته است: یه چیزی میگم نیاین کتکم نزنیداااا من دوست دارم تجربه های دیگران رو تو این زمینه بدونم
ولی ما خیلی از این چیزا رو میدونیم و ضمانت اجرایی نداره....یعنی انجام نمیدیم....مثلا من جدیدا از خرید کردن لذت نمیبرم
علائم افسردگیه؟ نه که خوشم نیاد مثل سابق ذوق مرگ نمیشمنمیدونم شاید قدیما مشکل داشتم
چرا کتک دوست من؟
خرید کردن برای خانمها نشاط آوره. ولی این هم مثل تمام موارد دیگر نباید زیادهروی بشود. وقتی خیلی روی اون تمرکز کنی، بدن و روحت ناخودآگاه واکنش نشان میدهند و حس میکنی دیگر از خرید کردن لذت نمیبری. یک مدتی ذست نگهدار. بگذار نیاز به خرید در تو ایجاد شود. آن وقت برو خرید

با واقعیت روبرو شوید!
هرگز از رو در رو شدن با واقعیت نترسید و فرار نکنید. چه بسا اینی که ازش میترسید با روشن شدن محیط، ببینید که فقط سایهی یک چوب لباسی بوده است!
چراغها را روشن کنید. این اولین واکنش شما باید باشد. آنچه از آن میترسید را شناسایی کنید. دقیقاً بفهمید چی هست و دنبال چی هست و چه آسیبی میتواند به شما بزند؟ شاید اصلاً هیچ گزندی به شما نرساند ولی چون نمیشناسید، از آن میترسید!
الف) اگر شخصی در محیط کار یا تحصیل شما، قصد تخریب شما را دارد و بین شما و رئیستان یا همکارتان سخنچینی و بدگویی میکند، نقشهاش را نققش بر آب کنید! اینطوری هم سوتفاهم میان شما و رئیستان رفع میشود هم نزد او محترم میشوید و هم آن آدم بد خواه حساب دستش میآید!
ب) از بیماریتان میترسید؟ آن را خوب و اساسی بشناسید. موقعیت خودتان را خوب ارزیابی کنید. تصور کنید دشمن به شما حمله کرده است. چگونه باید از خود دفاع کنید؟ منکر میشوید؟ یا شروع میکنید به شناسایی موقعیت و سنجش قدرت؟ مطمئناً شما در هر وضعیتی از دشمن (بیماری) قویتر هستید. چون شما اشرف مخلوقاتید! ولی این دلیل نمیشود دشمن را خوار بشمرید و نادیده بگیرید. مثل یک فرمانده نظامی با موقعیت برخورد کنید!
تاکتیکها را بررسی کنید.
نیرو بسیج کنید.
شبیخون بزنید!
پاتک بزنید!
دشمن را مجبور به عقبنشینی کنید!
چگونه؟
با جمعآوری اطلاعاتِ صحیح!
با تشکیل اتاق فکر!
پیشروی با چشمان باز
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.