من اونجا عالی بودم وهمش نگران ماهان که سرما نخوره خداروشکر بخیر گذشت.ولی بجان ماهان تا1شب من تمام استخونهام یخ زده بود ماهان وسعید مسخرم میکردن وای لباس کلفت شومینه تاااااااااااکجا شعله جلوش بودم.تازه 1فن هم داریم شب 12 روشن کردم تو اتاق زیر پام وپای کامپیوتر سعید اومد در اتاق وباز کرد گفت اصلا نمیشه از گرماتو بیای ماهان خییییییس عرق شده بود بمیرمتازه کم کم 1خوب شدمبخدا به جسه نیستمن تبل تو خالیم.
(2012/01/07, 05:55 PM)مه ســـا نوشته است: فرناز جون...آخه كلا ما استرس داشتيم؟این از برکات ام اسهخداکنه همینجا ختم بشه ومحبت ام اس گل نکنه کار به استادیوم ازادی نکشه
يادش به خير دو،سه سال پيش كه من تازه عضو اين سايت شده بودم اولين قرارمون 15 نفر بود الان واي ماشالا.....
[ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است جز احوالم را .. !![