2012/01/04, 09:18 AM
سوسن جون حرفتون رو کاملا قبول دارم
من قبلا خیلی سخت گیر بودم.لباس و کلاس ملاس و ... خیلی برام مهم بود،اگه یه چیزی کم و زیاد میشد کلی حرص می خوردم.اگه یه همکار اذیتم می کرد تا یه هفته تو فکر بودم حتی موقع خواب هم ذهنم درگیر بود اما از وقتی فهمیدم سخت گیری اینهمه واسم ضرر داره سعی کردم ریلکس باشم و خدا رو شکر تا حد زیادی موفق بودم
بازم ممنون از مطلب خوبتون
من قبلا خیلی سخت گیر بودم.لباس و کلاس ملاس و ... خیلی برام مهم بود،اگه یه چیزی کم و زیاد میشد کلی حرص می خوردم.اگه یه همکار اذیتم می کرد تا یه هفته تو فکر بودم حتی موقع خواب هم ذهنم درگیر بود اما از وقتی فهمیدم سخت گیری اینهمه واسم ضرر داره سعی کردم ریلکس باشم و خدا رو شکر تا حد زیادی موفق بودم
بازم ممنون از مطلب خوبتون

براى تو
براى چشمهايت..
براى من
براى دردهايم..
براى ما
اى كاش خدا كارى بكند...
براى چشمهايت..
براى من
براى دردهايم..
براى ما
اى كاش خدا كارى بكند...