2010/04/20, 07:42 AM
بچه ها من تازگيها خيلي عجول و حساس و زود رنج شدم نمي دونم بخاطره ام اس يا نه؟
يه اتفاقي كه قراره بيوفته حالا چه خوب و چه بد ، و فقط يه قسمته كوچيكي از اونو مي دونم تمام سعيمو مي كنم كه زودتر اتفاق بيوفته و يا كلي فكرم باهاش درگير ميشه.
مخصوصاً اتفاقهاي بدو. تو محل كارم اصلاً دلم نمي خواست يكي از همكارام جا بجا بشه. ولي اين اتفاق داشت مي افتاد و همه مي دونستن . 1 ماه زندگي من خراب شده بود تمام مدت فكر مي كردم خود خوري ميكردم و گريه. ولي مي دونستم كه نمي تونم جلوي اتفاقو بگيرمو تصميم گيري با مدير بود.و اتفاق افتاد و من جلوي همه زدم زير گريه.
حالا هم دوست ندارم يه نفر كه ميشناسمش جايگزين بشه و ميدونم كه اون مناسب نيست و باز داره همون 1 ماه برام تكرار ميشه و دارم ديوونه مي شم.
يه اتفاقي كه قراره بيوفته حالا چه خوب و چه بد ، و فقط يه قسمته كوچيكي از اونو مي دونم تمام سعيمو مي كنم كه زودتر اتفاق بيوفته و يا كلي فكرم باهاش درگير ميشه.
مخصوصاً اتفاقهاي بدو. تو محل كارم اصلاً دلم نمي خواست يكي از همكارام جا بجا بشه. ولي اين اتفاق داشت مي افتاد و همه مي دونستن . 1 ماه زندگي من خراب شده بود تمام مدت فكر مي كردم خود خوري ميكردم و گريه. ولي مي دونستم كه نمي تونم جلوي اتفاقو بگيرمو تصميم گيري با مدير بود.و اتفاق افتاد و من جلوي همه زدم زير گريه.
حالا هم دوست ندارم يه نفر كه ميشناسمش جايگزين بشه و ميدونم كه اون مناسب نيست و باز داره همون 1 ماه برام تكرار ميشه و دارم ديوونه مي شم.