2011/11/19, 08:20 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/11/19, 08:26 PM، توسط marzieh1363.)
سلام دوستانه خوبم
خیلی خیلی خوش گذشت.درسته که اولین بار بود میدیدمتون ولی احساس میکردم سالهاست میشناسمتون.از همه ممنون
صبحانه عالی بود.همه چی عالی بود. دستتون درد نکنه.اگه نتونستم از همه خداحافظی کنم شرمنده بخدا.عاشقتونم
به امید دیدار
دوستون دارم
خیلی خیلی خوش گذشت.درسته که اولین بار بود میدیدمتون ولی احساس میکردم سالهاست میشناسمتون.از همه ممنون
صبحانه عالی بود.همه چی عالی بود. دستتون درد نکنه.اگه نتونستم از همه خداحافظی کنم شرمنده بخدا.عاشقتونم
به امید دیدار
دوستون دارم
(2011/11/18, 06:30 PM)Saina نوشته است: سلام سلاممرسی قربونت برم منم از آشنایی باهات خیلی خوشحال شدم مهربون
ما صحیح و سالم برگشتیم
خیلی خوب بود ، جای دوستان عزیزم خیلی خالی بود . . .
خداروشکر هوا هم خیلی خوب بود و در کل همه چیز خوب بود
فقط ناراحت بودم که چرا بهار و علیرضا نیومدن . . . که خداروشکر لحظات آخر خودشونو رسوندن و مارو خیلی خوشحال کردن
قرار بود به ازای هر 20 دقیقه 5 دقیقه استراحت کنیم ولی . . .
مقصدمون رستوران کارا بود که صبحونرو اونجا خوردیم : عدسی ، نیمرو ، حلیم ، سوسیس تخم مرغ ، املت . . .
دست آقا حسین هم درد نکنه که عکاس باشیمون بودن و هرچی میوه تو خونشون بودو آورده بودن
بهترین یادگاریه این دیدار 2تا عکس دست جمعی به سبک قدیمی بود که خیلی خوشجل افتاده
راستی ما چندتا ماشینم هم داشتیم : BMW مشکی ( خیلیا ) و LEKSOSE بنفش ( مهسا ) و ژیان (خودم ) . . .
از آقا فربود و آقا حمید هم تشکر ویژه ای دارم ، خیلی مرسی
شهرزاد جونم جات خیلی خالی بود
آقا مهدی و هانیه جون بابت پاستیلا خیلی خیلی مرسی
نوشین جان شرمنده که مسیر برگشن رو باهات نبودم
راستی سارا جونم و داداش سارا هم استعداد بلقوه در دوی ماراتن دارن
از آشنایی با مرضیه جون و آقا بابک و آقا پیمان هم خیلی خوشحال شدم .
آنارام جان ببخشید که اول اشتباه گرفتمت روم به تیفار نیازمند عکس های خوشگلت هستم
شهرزادجون کم دیدمت ولی خیلی خوشحال شدم که بازم دیدمت عزیزم
نرگسی به نفس خیلی سلام برسون
مهسا جون سری بعد اون شالتو سر کن عزیز دلم
ساناز جون مرسی بابت راهنماییات و همراهیت
برایت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد
به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز
به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز