2011/11/14, 11:46 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/11/14, 11:51 AM، توسط رنگین کمان.)
من خیلی گریه کردم
احساس می کردم بخش مهمی توی زندگی رو از دست دادم
فکر کنم اگر اجازه بدید دکترشون بهشون بگن بهتر باشه چون اونها تجربه ی دادن این طور خبرها رو دارن و هر سوالی هم راجع به این مساله داشته باشن می تونن همان جا ازشون بپرسن البته این نظر منه چون من توی هر زمینه ای فقط نظر متخصص برام مهمه در مورد بیماری خودم هم خودم مستقیما از دکترم شنیدم
حالا که میگن دستم خواب میره باید سریع درمان رو شروع کنید و بیماری رو تحت کنترل دربیارید من اول احساس می کردم پای راستم یکم سفت شده به طور جدی پیگیری نکردم تا کارم به جایی رسید که نه درست می تونستم راه برم نه درست می تونستم بنویسم ولی الان زیر نظر متخصص و ادامه درمان به حالت عادی برگشتم
احساس می کردم بخش مهمی توی زندگی رو از دست دادم
فکر کنم اگر اجازه بدید دکترشون بهشون بگن بهتر باشه چون اونها تجربه ی دادن این طور خبرها رو دارن و هر سوالی هم راجع به این مساله داشته باشن می تونن همان جا ازشون بپرسن البته این نظر منه چون من توی هر زمینه ای فقط نظر متخصص برام مهمه در مورد بیماری خودم هم خودم مستقیما از دکترم شنیدم
حالا که میگن دستم خواب میره باید سریع درمان رو شروع کنید و بیماری رو تحت کنترل دربیارید من اول احساس می کردم پای راستم یکم سفت شده به طور جدی پیگیری نکردم تا کارم به جایی رسید که نه درست می تونستم راه برم نه درست می تونستم بنویسم ولی الان زیر نظر متخصص و ادامه درمان به حالت عادی برگشتم
تمام چراغ های خانه روشن است
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....