2011/11/06, 03:47 PM
ناهید جون ساکت شدم چون یه ریگی تو کفشم دارم
خوب چی بگم دیگه
آخه بچه ها که سفر ماله اونا بود باید تعریف کنن دیگه
من چون با اعماله شاقه بچه هارو میدیدم زیاد چیزی نمیگم
جای شما اینقد خالی بووووووووووووود
تازشم
یه عاله رفتیم بازار رضا
روزه اول که رفتم پیشه بچه ها رفته بودن بازار رضــــــــــــــا
یه روز دیگه من با بچه ها یه جایی قرار گذاشته بودم
بد نزدیکه اونجا بودم
بد که بهشون زنگ زدم ببینم رسیدن یا نه
گفتن اونجا نرفتیـــــــــــــــم رفتیم بازار رضـــــــــــــا
منم هنگ کردم
رفتم پیششون
بد دیگه همش رفتیم بازار رضا
اینقده خوب بود که نگو
به من که خیلی خوش گذشت پیشه بچه ها
خوب چی بگم دیگه
آخه بچه ها که سفر ماله اونا بود باید تعریف کنن دیگه
من چون با اعماله شاقه بچه هارو میدیدم زیاد چیزی نمیگم
جای شما اینقد خالی بووووووووووووود
تازشم
یه عاله رفتیم بازار رضا
روزه اول که رفتم پیشه بچه ها رفته بودن بازار رضــــــــــــــا
یه روز دیگه من با بچه ها یه جایی قرار گذاشته بودم
بد نزدیکه اونجا بودم
بد که بهشون زنگ زدم ببینم رسیدن یا نه
گفتن اونجا نرفتیـــــــــــــــم رفتیم بازار رضـــــــــــــا
منم هنگ کردم
رفتم پیششون
بد دیگه همش رفتیم بازار رضا
اینقده خوب بود که نگو
به من که خیلی خوش گذشت پیشه بچه ها
smile , be happy and enjoy life