2010/03/14, 06:14 PM
(2010/03/13, 12:55 PM)سینا نوشته است: سحر واقعا جات خالی بودچرا اون آخراش اشک میریختم سیناااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ولی اگه بودی دیگه واقعا اشک می ریختی ... به خصوص اون آخراش که مهسا هم شاهده
مگه اون آخراش چی شد؟ یالا بگووووووووو
عشــق
همین خنده های ساده ی توست
وقتی با تمام غصه هایت میخندی
تا از تمام غصه هایم
رها شوم...
همین خنده های ساده ی توست
وقتی با تمام غصه هایت میخندی
تا از تمام غصه هایم
رها شوم...