(2011/10/07, 05:18 PM)Farzane نوشته است: راستی من از اون یادگاری های قشنگ نگرفتم مجبورم با ساناز شریکی استفاده کنیم یه شب خونه اونا باشه یه شب خونه ما.خودمونیما خیلی سخت میشه بای یه فکری دیگه کرد
ما مطابق قول(ی که دادم) برای شما یکی کنار گذاشتیم.
اولین فرصت یاد آوری کنید بیاریمش براتون.
سلام
خیلی خیلی خوشحال شدم از اینکه شما دوستان رو دیدم.
چهره های خندان شما و چشم هایی که از سر ذوق برق میزنند.
من دوست دارم از مدیر تدارکات مون تشکر کنم که افکار بزرگی داره
و این برای من قابل احترامه باعث میشه اتفاقات به بهترین شکل بیوفتن.
و تشکر کنم از فربود عزیز که انرژی تمام نشدنی ای داره و شما نمی دونید اون
روز چقدر زحمت کشید.
تشکر ویژه ای میکنم از همه ی دوستانی که تشریف آوردن و قدم روی چشم ما گذاشتن. خصوصا دوستانی که از مشهد؛ کرج و شمال تشریف آوردن.
واقعا ممنونیم از حضورتون و این به ما انرژی میده و خستگی رو از تن بچه ها در میاره.
حسین و فربود عزیز خسته نباشید.

اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world