2011/09/30, 08:16 PM
من این مدت ام اس گرفتم کلی کار کردم
تو یک شرکت به عنوان گرافیست رفتم به دلیل دوری مسیر و یک سری مسائل شخصی دیگه خداحافظی کردم آمدم بیرون
تو یک شرکت به عنوان برنامه نویس رفتم به دلیل اینکه کارای ویزیتوری هم از من می خواستن بای بای کردم آمدم بیرون
همکاری کردم با یکی از آقایون هم کلاسی ولی به سلامتی ایشون داماد شد منم دیگه بای بای کردم طفلی هنوزم کار میاره با هم انجام میدیم ولی دیگه زیاد نیستم باهاش
الآن توی خونه کار می کنم ولی تصمیماتی واسه آینده دارم که دیگه دارم از روی برنامه کار می کنم.
این از کار ، حالا از غیر از اون :
استخر خیلی باحال می باشد ، یک مدت آب درمانی رفتم با دوستان انجمنی چون کلاسش از طرف انجمن بود رایگان بود و چون رایگان بود بیشتر چسبید
از اینکه یکی به من بگه چی بخور چی نخور بدم میاد واسه همین گوش به حرف هیشکی نمیدم ، به قول دوست جان فقط حرف دکترم.
گردش و تفریح و کوه ودشت و بیابون خیلی حال میده
یاد گرفتم به چیزی فکرم رو مشغول نکنم خیلی تاثیر داره
مثلا اینکه پام خیلی داغ بود به حدی که مجبور بودم دمپایی بپوشم تو خیابون اصلا کفش نمیشد پام کنم ولی چند روز هست که میرم بیرون کفش می پوشم اونم از نوع بندیش !!! و همش ذهنم رو مشغول چیز دیگه ای می کنم. مثلا برم دنبال مراحل فارغ التحصیلیم که هنوز نرفتم اصلا گاهی اوقات یادم میره پام داغ شده و این خیلی خوبه.
تو یک شرکت به عنوان گرافیست رفتم به دلیل دوری مسیر و یک سری مسائل شخصی دیگه خداحافظی کردم آمدم بیرون
تو یک شرکت به عنوان برنامه نویس رفتم به دلیل اینکه کارای ویزیتوری هم از من می خواستن بای بای کردم آمدم بیرون
همکاری کردم با یکی از آقایون هم کلاسی ولی به سلامتی ایشون داماد شد منم دیگه بای بای کردم طفلی هنوزم کار میاره با هم انجام میدیم ولی دیگه زیاد نیستم باهاش
الآن توی خونه کار می کنم ولی تصمیماتی واسه آینده دارم که دیگه دارم از روی برنامه کار می کنم.
این از کار ، حالا از غیر از اون :
استخر خیلی باحال می باشد ، یک مدت آب درمانی رفتم با دوستان انجمنی چون کلاسش از طرف انجمن بود رایگان بود و چون رایگان بود بیشتر چسبید
از اینکه یکی به من بگه چی بخور چی نخور بدم میاد واسه همین گوش به حرف هیشکی نمیدم ، به قول دوست جان فقط حرف دکترم.
گردش و تفریح و کوه ودشت و بیابون خیلی حال میده
یاد گرفتم به چیزی فکرم رو مشغول نکنم خیلی تاثیر داره
مثلا اینکه پام خیلی داغ بود به حدی که مجبور بودم دمپایی بپوشم تو خیابون اصلا کفش نمیشد پام کنم ولی چند روز هست که میرم بیرون کفش می پوشم اونم از نوع بندیش !!! و همش ذهنم رو مشغول چیز دیگه ای می کنم. مثلا برم دنبال مراحل فارغ التحصیلیم که هنوز نرفتم اصلا گاهی اوقات یادم میره پام داغ شده و این خیلی خوبه.
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
To catch anything you want you must pay it's worth