من از زمانی که سینووکس مصرف کردم دیگه حمله نداشتم به جز اردیبهشت سال 89 که استرس بهم دست داد که فقط پای راستم شروع کرد به مور مور شدن که سریع رفتم پیش دکتر و خیلی زود رفع شد الانم که فقط آزاتیوپرین می خورم.
ولی سینووکس که می زدم سر درد بیچاره ام می کرد به قدری وحشتناک بود که نمی تونستم تکون بخورم به مامانم می گفتم زندگیی که من دارم به هیچ درد
نمی خوره ولی الان نظرم عوض شده به زندگی علاقه پیدا کردم
ولی سینووکس که می زدم سر درد بیچاره ام می کرد به قدری وحشتناک بود که نمی تونستم تکون بخورم به مامانم می گفتم زندگیی که من دارم به هیچ درد
نمی خوره ولی الان نظرم عوض شده به زندگی علاقه پیدا کردم

تمام چراغ های خانه روشن است
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....