2011/09/11, 02:59 PM
قبل از اينكه دكتراي نابغه بتونن ام اسمو تشخيص بدن تو چند تا مهموني سكندري خوردمو افتادم زمين.البته همچين زمينه زمينم نه.رو آدماي نشسته ولو شدماونموقع كلي خجالت كشيدم و تا آخر مهموني از جام تكون نخوردم
اما الان كه ميدونم و خواجه حافظ شيرازم ميدونه ام اس دارم،هم خودم مراعات ميكنم كه حركات ژانگولري در نيارم و مثل بچه آدم و البته كمي با احتياط راه برم هم باز خودم مراعات ميكنم
اما به خاطرش از مهمونيا و گردشم نزدم.اتفاقا از وقتي ام اس گرفتم بيشتر ددري شدم.داداشمم كه حسابي پايس و براي اينكه روحيم بهتر شه خيلي تلاش ميكنه
اما الان كه ميدونم و خواجه حافظ شيرازم ميدونه ام اس دارم،هم خودم مراعات ميكنم كه حركات ژانگولري در نيارم و مثل بچه آدم و البته كمي با احتياط راه برم هم باز خودم مراعات ميكنم
اما به خاطرش از مهمونيا و گردشم نزدم.اتفاقا از وقتي ام اس گرفتم بيشتر ددري شدم.داداشمم كه حسابي پايس و براي اينكه روحيم بهتر شه خيلي تلاش ميكنه